storming

جمله های نمونه

1. it was storming in the mountains
در کوه ها هوا منقلب شده بود.

2. the passengers were storming at the flight delay
تاخیر پرواز مسافران را خشمگین کرده بود.

3. the wind was storming at nearly 60 miles an hour
باد با سرعت حدود 60 مایل در ساعت می وزید.

انگلیسی به انگلیسی

• act of forcefully assaulting, act of attacking with sudden force

پیشنهاد کاربران

مرحله طوفانی. تلاطم
بارش

تضاد/درگیری
عصبانی شدن
اجرای قوی و تاثیر گذار ( به خصوص در یک ورزش یا موسیقی )
یورش

بپرس