stork

/ˈstɔːrk//stɔːk/

معنی: لک لک
معانی دیگر: (جانور شناسی) لک لک (پرندگان تیره ی ciconiidae به ویژه لک لک سفید یا ciconia ciconia که در مناره ها و جاهای بلند لانه می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: storklike (adj.)
(1) تعریف: a wading bird with long legs, neck, and bill.

(2) تعریف: a symbol for the birth of a child.

- The stork has arrived.
[ترجمه گوگل] لک لک رسیده است
[ترجمه ترگمان] لک لک وارد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A stork flew slowly past.
[ترجمه گوگل]یک لک لک به آرامی از کنارش گذشت
[ترجمه ترگمان]یک لک لک آهسته گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The white stork is one of the biggest land birds of the region.
[ترجمه گوگل]لک لک سفید یکی از بزرگترین پرندگان خشکی منطقه است
[ترجمه ترگمان]لک لک سفید یکی از بزرگ ترین پرنده های سرزمین منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you can imagine a benevolent and myopic stork in goggles and woolly hat, then you've just about got the picture.
[ترجمه گوگل]اگر می‌توانید یک لک‌لک خیرخواه و نزدیک‌بین را با عینک و کلاه پشمی تصور کنید، پس این تصویر را دارید
[ترجمه ترگمان]اگر می توانید یک لک لک مهربان و نزدیک بین را در عینک goggles و کلاه پشمی تصور کنید، پس باید تصویر را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most confusingly named as it is a stork not an ibis.
[ترجمه گوگل]گیج کننده ترین نام آن به این دلیل است که یک لک لک است نه یک ibis
[ترجمه ترگمان]Most به خاطر confusingly لک لک گرمسیری لک لک گرمسیری نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A marabou stork was poking about nearby in a pile of rubbish, and I gave it a wide berth.
[ترجمه گوگل]یک لک لک مارابو در آن نزدیکی در انبوهی از زباله ها می چرخید، و من اسکله وسیعی به آن دادم
[ترجمه ترگمان]یک لک لک آفریقایی در آن نزدیکی بود و من آن را کنار گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A great shadow swooped in, the Stork bucked wildly and Farber cried out in alarm.
[ترجمه گوگل]سایه بزرگی به داخل خم شد، لک لک به طرز وحشیانه ای به خم شد و فربر با نگرانی فریاد زد
[ترجمه ترگمان]لک لک بزرگی در آسمان پرواز کرد و لک لک وحشیانه منفجر شد و با وحشت فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only I wish we have not got King Stork, instead of King Log, like the fabliau (fable) that the Clerk of Saint Lambert's used to read us out of Meister Aesop's book.
[ترجمه گوگل]فقط ای کاش به جای شاه لوگ، مانند افسانه ای که منشی سنت لمبرت برای ما از کتاب مایستر ازوپ می خواند، به جای شاه لوگ، لک لک نمی گرفتیم
[ترجمه ترگمان]تنها آرزوی من این است که ما به جای پادشاه Log، مانند the (قصه)که شهردار سن لمبرت برای خواندن ما از کتاب Aesop استاد به کار می برد، نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stork is starting to move.
[ترجمه گوگل]لک لک شروع به حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]لک لک شروع به حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. White stork is migratory birds, like on the roof or large nests in the trees.
[ترجمه گوگل]لک لک سفید پرندگان مهاجری هستند، مانند روی پشت بام یا لانه های بزرگ در درختان
[ترجمه ترگمان]لک لک سفید پرنده مهاجر است، مانند روی پشت بام یا لانه های بزرگ در درختان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A large tropical American stork (Jabiru mycteria) having white plumage with a pink band at the neck and a naked head.
[ترجمه گوگل]یک لک لک آمریکایی گرمسیری بزرگ (Jabiru mycteria) با پرهای سفید با نوار صورتی در گردن و سر برهنه
[ترجمه ترگمان]لک لک گرمسیری آمریکای شمالی (Jabiru mycteria)پره ای سفید با نوار صورتی به گردن و سر برهنه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This household four-line poem named "stepping upon the stork tower" a masterpiece of renowned Tong Dynast poet WangZihuan has made the stork tower one of China four famous towers.
[ترجمه گوگل]این شعر چهار بیتی خانگی به نام "پا گذاشتن بر برج لک لک" شاهکار شاعر مشهور سلسله تانگ وانگ زیهوان است که برج لک لک را به یکی از چهار برج معروف چین تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این شعر چهار سطر به نام \"قدم گذاشتن بر روی برج لک لک\" شاهکار شاعر مشهور تانگ Dynast است که برج لک لک را یکی از چهار برج مشهور چین قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stork affects our quality of life, health and lives greatly.
[ترجمه گوگل]لک لک کیفیت زندگی، سلامت و زندگی ما را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]لک لک بر کیفیت زندگی، سلامت و زندگی ما تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was flown out in a tiny Stork spotter plane to Rome.
[ترجمه گوگل]او را با یک هواپیمای کوچک لک‌لک به رم بردند
[ترجمه ترگمان]او در یک صفحه کوچک Stork به رم پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oriental white stork exhibited a preference to a place where was higher vegetation height, more vegetation coverage, deeper water and greater water proportion.
[ترجمه گوگل]لک لک سفید شرقی به مکانی که ارتفاع پوشش گیاهی بالاتر، پوشش گیاهی بیشتر، آب عمیق تر و نسبت آب بیشتر باشد ترجیح داده است
[ترجمه ترگمان]لک لک سفید شرقی اولویت را به جایی نشان داد که ارتفاع پوشش گیاهی بالاتر، پوشش گیاهی بیشتر، آب عمیق تر و نسبت آب بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. National bird: The white stork, one kind famous watches the rare bird.
[ترجمه گوگل]پرنده ملی: لک لک سفید، یکی از انواع معروف پرنده نادر را تماشا می کند
[ترجمه ترگمان]پرنده ملی: لک لک سفیدی، یک نوع مشهور، پرنده نایاب را تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لک لک (اسم)
demoiselle, stork

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of large wading birds having long legs and a long narrow bill (native to the eastern hemisphere)
a stork is a large bird with a long beak and long legs, which lives near water.

پیشنهاد کاربران

stork ( n ) ( stɔrk ) =a large black and white bird with a long beak and neck and long legs, that lives near water but often builds its nest on the top of a high building.
stork
لک لک

بپرس