storehouse

/ˈstɔːrˌhɑːws//ˈstɔːhaʊs/

معنی: انبار، مخزن، انبار کالا
معانی دیگر: منبع، سرچشمه، نهشگاه، خزانه، نهادگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a building or space where goods are stored; warehouse.
مشابه: bank, depot

(2) تعریف: a source or holder of a plentiful supply.
مشابه: resource

- She is a storehouse of obscure historical facts.
[ترجمه گوگل] او انباری از حقایق تاریخی مبهم است
[ترجمه ترگمان] اون یه انبار از حقایق تاریخی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a storehouse
محل انبار

2. the sea is a great storehouse of raw materials
دریا منبع بزرگی از مواد خام است.

3. she retrieved her lost suitcase from the airport storehouse
چمدان گم شده ی خود را از انبار فرودگاه پس گرفت.

4. Storehouse made pre-tax profits of 1m.
[ترجمه گوگل]انبار 1 میلیون سود قبل از مالیات کسب کرد
[ترجمه ترگمان]storehouse سود پیش از مالیات ۱ میلیون پوند را کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He suddenly cried out that the storehouse was on fire.
[ترجمه گوگل]او ناگهان فریاد زد که انبار آتش گرفته است
[ترجمه ترگمان]ناگهان فریاد زد که انبار آتش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was charged with torching a storehouse.
[ترجمه گوگل]او به آتش زدن یک انبار متهم شد
[ترجمه ترگمان]اون متهم به سوختن یه انبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This book is a storehouse of useful information.
[ترجمه گوگل]این کتاب انباری از اطلاعات مفید است
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک انبار اطلاعات مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The storehouse is under the care of a retired worker.
[ترجمه گوگل]انبار زیر نظر یک کارگر بازنشسته می باشد
[ترجمه ترگمان]انبار تحت مراقبت یک کارگر بازنشسته قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Contraband goods were found in the storehouse of the hotel.
[ترجمه گوگل]در انبار این هتل کالاهای قاچاق کشف شد
[ترجمه ترگمان]کالاهای Contraband در انبار هتل پیدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Storehouse chairman feels far more at home leading the expansion of the group he has built up so assiduously.
[ترجمه گوگل]رئیس استورهوس خیلی بیشتر احساس می‌کند که در خانه است و توسعه گروهی را که با پشتکار ایجاد کرده است هدایت می‌کند
[ترجمه ترگمان]رئیس storehouse احساس امنیت بیشتری در خانه دارد و رهبری گروه را با پشت کار انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The national genetics data bank will be a storehouse of hundreds of blood samples.
[ترجمه گوگل]بانک ملی داده های ژنتیک انبار صدها نمونه خون خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بانک اطلاعات ژنتیک ملی یک انبار از صدها نمونه خون خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It comprises a vast and ever-changing storehouse of information and entertainment.
[ترجمه گوگل]این شامل یک انبار وسیع و همیشه در حال تغییر از اطلاعات و سرگرمی است
[ترجمه ترگمان]آن شامل یک انبار بزرگ و پیوسته از اطلاعات و سرگرمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to Kramer, the Internet is a storehouse of lies and misinformation.
[ترجمه گوگل]به گفته کرامر، اینترنت انباری از دروغ و اطلاعات نادرست است
[ترجمه ترگمان]طبق اظهارات کرامر، اینترنت مخزن دروغ و اطلاعات نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, Storehouse paid a total of £16536 compensation to five former directors for loss of office last year.
[ترجمه گوگل]با این حال، استورهوس در سال گذشته در مجموع 16536 پوند غرامت به پنج مدیر سابق برای از دست دادن سمت پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، storehouse در مجموع of پوند برای پنج نفر از مدیران سابق به خاطر از دست دادن قدرت در سال گذشته پرداخت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

مخزن (اسم)
store, reservoir, storeroom, storehouse, repository, pool, cache, warehouse, depot, tank, storage, repertory, fount, magazine, watering place, depository, fountain, stank, wareroom

انبار کالا (اسم)
storeroom, storehouse, warehouse, storage, entrepot, stockroom, wareroom

تخصصی

[عمران و معماری] انبار سرپوشیده - مخزن

انگلیسی به انگلیسی

• building in which things are stored for safekeeping, warehouse; resource, repository
a storehouse is a warehouse; used in american english.
when a lot of things can be found together in one place, you can refer to this place as a storehouse.

پیشنهاد کاربران

محمدحسین۶۵
یه جا دیدم "مجموعه منظم" ترجمه شده است
ذخیره گاه

بپرس