1. a storefront office
اداره ای که در جلو ساختمان قرار دارد
2. Gangs rioted last night, breaking storefront windows and hurling rocks and bottles.
 [ترجمه گوگل]باندها دیشب شورش کردند و شیشه های ویترین مغازه ها را شکستند و سنگ و بطری پرتاب کردند 
[ترجمه ترگمان]تبهکاران در شب گذشته شورش کردند و پنجره ها را شکستند و سنگ ها و بطری ها را پرتاب کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. They run their business from a small storefront.
 [ترجمه گوگل]آنها کسب و کار خود را از یک فروشگاه کوچک اداره می کنند 
[ترجمه ترگمان]آن ها تجارت خود را از مغازه کوچک اداره می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. In Sanchersville, she opened a storefront law office perforating the heart of the ghetto.
 [ترجمه گوگل]در سانچرسویل، او یک دفتر وکالت در ویترین فروشگاهی افتتاح کرد که قلب محله یهودی نشین را سوراخ می کرد 
[ترجمه ترگمان]او در Sanchersville، یک دفتر قانون کار در قلب محله را افتتاح کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. For satirizing corrupt black storefront churches in the play, Hughes was branded as a politically irresponsible traitor to his race.
 [ترجمه گوگل]هیوز به دلیل طعنه زدن به کلیساهای ویترین سیاهپوست فاسد در نمایشنامه، به عنوان یک خائن سیاسی غیرمسئول به نژاد خود شناخته شد 
[ترجمه ترگمان]برای مسخره گرفتن صاحب مغازه سیاه در نمایش، هیوز به عنوان یک خائن سیاسی به نژاد خودش برچسب خورده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. He was converting his storefront to an espresso parlor.
 [ترجمه گوگل]داشت ویترین مغازه اش را به یک اسپرسوفروشی تبدیل می کرد 
[ترجمه ترگمان] جلوی یه مغازه \"اسپرسو\" رو تبدیل می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Tax preparation services generally situate themselves in storefront offices.
 [ترجمه گوگل]خدمات تهیه مالیات معمولاً در دفاتر ویترین فروشگاه ها قرار می گیرند 
[ترجمه ترگمان]خدمات آماده سازی مالیات به طور کلی خودشان را در دفتر کار می گذارند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Storefront windows shattered and roofs blew off during the hurricane.
 [ترجمه گوگل]شیشه های ویترین مغازه ها شکسته و سقف ها در جریان طوفان منفجر شدند 
[ترجمه ترگمان]پنجره های شکسته و سقف خانه ها را در میان طوفان منفجر کرده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. He says business was great at his corner storefront.
 [ترجمه گوگل]او می گوید که تجارت در ویترین گوشه اش عالی بود 
[ترجمه ترگمان] اون میگه کار تو مغازه his عالی بوده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. No men leaned against door frames or storefront windows.
 [ترجمه گوگل]هیچ مردی به چهارچوب درها یا ویترین مغازه ها تکیه نمی داد 
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی به چارچوب در یا جلوی پنجره تکیه داده نمی شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The venue was a storefront with no sign to identify it.
 [ترجمه گوگل]محل برگزاری ویترین فروشگاهی بود که هیچ علامتی برای شناسایی آن وجود نداشت 
[ترجمه ترگمان]محل برگزاری این محل مغازه بدون هیچ نشانه ای برای شناسایی آن بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A storefront sign or a business card are some of the most powerful branding devices around.
 [ترجمه گوگل]تابلوهای ویترین یا کارت ویزیت برخی از قدرتمندترین ابزارهای برندسازی هستند 
[ترجمه ترگمان]یک علامت جلوی مغازه یا کارت تجاری برخی از قوی ترین ابزارهای نام تجاری در اطراف آن هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The storefront opened on to the street.
 [ترجمه گوگل]ویترین مغازه رو به خیابان باز شد 
[ترجمه ترگمان]مغازه به سمت خیابان باز شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Alaia's Beileixia NO 60, Street storefront in Paris, the door signs called " Araya. "
 [ترجمه گوگل]Alaia's Beileixia NO 60، ویترین فروشگاه در پاریس، تابلوهای درب به نام "آرایا" 
[ترجمه ترگمان]Beileixia s، مغازه شماره ۶۰ در پاریس، به نام \"Araya\" نام دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Having a Land - office business, I'll enlarge storefront.
 [ترجمه گوگل]با داشتن یک تجارت زمین - اداری، ویترین فروشگاه را بزرگتر می کنم 
[ترجمه ترگمان]من صاحب یک تجارت اداره زمین، مغازه را بزرگ خواهم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید