1. 400 workers were involved in the stoppage.
[ترجمه گوگل]400 کارگر در این توقف شرکت داشتند
[ترجمه ترگمان]۴۰۰ کارگر در این توقف مشارکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Play resumed quickly after the stoppage.
[ترجمه گوگل]بازی به سرعت پس از توقف از سر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]بازی بعد از توقف بازی به سرعت ازسر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The stoppage was called to protest against wage cuts.
[ترجمه گوگل]این توقف در اعتراض به کاهش دستمزدها اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این توقف برای اعتراض به کاهش دست مزد فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We had five minutes of stoppage time at the end of the first half.
[ترجمه گوگل]در پایان نیمه اول پنج دقیقه وقت تلف شده داشتیم
[ترجمه ترگمان]پنج دقیقه وقفه در پایان نیمه اول وقت داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The stoppage means some students will have to wait longer to learn whether they've secured a college place.
[ترجمه گوگل]توقف به این معنی است که برخی از دانشآموزان باید مدت بیشتری منتظر بمانند تا بدانند آیا محل دانشگاهی را تضمین کردهاند یا خیر
[ترجمه ترگمان]این توقف به این معنی است که برخی از دانش آموزان باید بیشتر صبر کنند تا بفهمند آیا یک جایگاه دانشگاهی گرفته اند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. With one exception, the right of stoppage in transit is lost in the same circumstances as is the seller's lien.
[ترجمه گوگل]با یک استثنا، حق توقف در حمل و نقل در همان شرایطی که حق حبس فروشنده است از بین می رود
[ترجمه ترگمان]با یک استثنا، حق توقف در حمل و نقل در همان شرایطی که فروشنده به آن پرداخت می شود، از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The stoppage was planned to coincide with the day A-level results were announced.
[ترجمه گوگل]این توقف همزمان با روز اعلام نتایج سطح A برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]این توقف همزمان با نتایج روز A در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sylvain Wiltord pilfered a third goal deep into stoppage time after being teed up by Patrick Vieira.
[ترجمه گوگل]سیلوین ویلتورد پس از ضربه زدن توسط پاتریک ویرا، گل سوم را در زمان های تلف شده به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]Sylvain Wiltord سومین گل را پس از برخاستن از کنار پاتریک ویرا، به اوج خود رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But deep into first-half stoppage time, O'Leary's outstretched leg caught Yorke in full flight.
[ترجمه گوگل]اما در عمق نیمه اول، پای دراز اولیاری یورک را در حال پرواز کامل گرفت
[ترجمه ترگمان]اما در طول مدت نیمه اول توقف O Leary در پرواز کامل Yorke را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Was he attempting to force them to a stoppage in the hopes of taking over their lease?
[ترجمه گوگل]آیا او سعی داشت آنها را به امید تصاحب اجاره نامه مجبور به توقف آنها کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا او سعی کرده بود آن ها را به تاخیر بیندازد، به این امید که از اجاره آن ها جلوگیری کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The plumber cleared the stoppage in the building's sewer line.
[ترجمه گوگل]لوله کش توقف خط فاضلاب ساختمان را برطرف کرد
[ترجمه ترگمان]لوله کش، توقف در خط فاضلاب را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Each time the game has endured a work stoppage.
[ترجمه گوگل]هر بار که بازی دچار توقف کار شده است
[ترجمه ترگمان]هر بار این بازی ادامه کار را تحمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The second category is the national stoppage resulting from the breakdown of negotiations and the exhaustion of the bargaining machinery.
[ترجمه گوگل]دسته دوم، توقف ملی ناشی از شکست مذاکرات و فرسودگی ماشین آلات چانه زنی است
[ترجمه ترگمان]مقوله دوم، توقف ملی ناشی از شکست مذاکرات و فرسودگی ماشین آلات bargaining است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The stoppage is being organised by factory committees.
[ترجمه گوگل]این توقف توسط کمیته های کارخانه سازماندهی می شود
[ترجمه ترگمان]این توقف توسط کمیته های کارخانه سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید