• (2)تعریف: a light on the back of a vehicle that lights up when the driver presses the brake pedal; brake light.
جمله های نمونه
1. Walk unstil you get to the second stoplight.
[ترجمه گوگل]راه بروید تا به چراغ توقف دوم برسید [ترجمه ترگمان]به راه خود ادامه دهید تا به بخش دوم برسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. At the first stoplight she leaned over and kissed him.
[ترجمه Ahmagh] کنار مسترا او را زد
|
[ترجمه گوگل]در اولین چراغ توقف، خم شد و او را بوسید [ترجمه ترگمان]به چراغ قرمز خم شد و او را بوسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. After the second stoplight the walk is pleasant.
[ترجمه گوگل]بعد از چراغ دوم، پیاده روی دلپذیر است [ترجمه ترگمان]بعد از دومین گردش، پیاده روی لذت بخش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Keep going straight and turn at the first stoplight.
[ترجمه هما] مستقیم به راه خود ادامه دهید و در اولین چراغ راهنما بپیچید
|
[ترجمه گوگل]مستقیم به راه خود ادامه دهید و در اولین چراغ توقف بپیچید [ترجمه ترگمان]به سمت راست حرکت کنید و به خط اول برگردید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Walk until you get to the first stoplight.
[ترجمه M] به راه رفتن ادامه دهید تا به اولین چراغ قرمز برسید
|
[ترجمه گوگل]راه بروید تا به اولین چراغ توقف برسید [ترجمه ترگمان]به راه خود ادامه دهید تا به اولین stoplight برسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A year ago, I was waiting at a stoplight on a Taipei street corner one day when suddenly I saw a little boy blunder out into the road, oblivious to the red light.
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، یک روز در گوشه خیابان تایپه پشت چراغ توقف منتظر بودم که ناگهان پسر بچهای را دیدم که در جاده اشتباه میکند، غافل از چراغ قرمز [ترجمه ترگمان]یک سال پیش، من یک روز در خیابان Taipei در خیابان Taipei منتظر بودم که ناگهان یک پسر کوچولو را دیدم که در جاده اشتباه می کرد و به چراغ قرمز بی توجه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He gunned his motor at the stoplight.
[ترجمه گوگل]او موتورش را در چراغ توقف تیراندازی کرد [ترجمه ترگمان]او موتور خود را در the به ضرب گلوله از پای درآورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Walk until you get to the second stoplight.
[ترجمه Fate] به راه رفتن ادامه دهید تا به دومین چراغ قرمز برسید
|
[ترجمه گوگل]پیاده روی کنید تا به چراغ توقف دوم برسید [ترجمه ترگمان]تا رسیدن به مرحله دوم پیاده راه بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The power of the stoplight to control traffic seems to be waning everywhere.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد قدرت چراغ توقف برای کنترل ترافیک در همه جا رو به کاهش است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد قدرت کنترل ترافیک در همه جا رو به کاهش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bikes in large groups go from stoplight, cars along, and people stroll in the summer air.
[ترجمه گوگل]دوچرخهها در گروههای بزرگ از چراغ توقف حرکت میکنند، ماشینها کنار میروند و مردم در هوای تابستان قدم میزنند [ترجمه ترگمان]Bikes در گروه های بزرگ از stoplight، ماشین ها و مردم عبور می کنند و مردم در هوای تابستانی قدم می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Just turn left at the next stoplight.
[ترجمه گوگل]فقط در چراغ توقف بعدی به چپ بپیچید [ترجمه ترگمان] فقط به چراغ قرمز بعدی بپیچ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A stoplight party is a party at which guests wear different colors indicating their relationship - seeking status.
[ترجمه گوگل]مهمانی استاپ لایت مهمانی است که در آن مهمانها رنگهای متفاوتی را میپوشند که نشاندهنده رابطه آنها - به دنبال وضعیت هستند [ترجمه ترگمان]مهمانی stoplight حزبی است که در آن میهمانان رنگ های مختلفی می پوشند که نشان دهنده وضعیت جستجوی رابطه شان هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I was sitting in my car at a stoplight intersection listening to the radio.
[ترجمه گوگل]من در ماشینم در تقاطع چراغ توقف نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم [ترجمه ترگمان]من توی ماشینم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Don't jump a stoplight.
[ترجمه آروین] از چراغ قرمز رد نشو
|
[ترجمه گوگل]از چراغ توقف نپرید [ترجمه ترگمان] به چراغ قرمز نپر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• brake lights, light on the rear of an automobile that lights up when the driver steps on the brake pedal; traffic light a stoplight is the same as a traffic light; used in american english. red light at a cross walk
پیشنهاد کاربران
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب front bumper = سپر جلو ... [مشاهده متن کامل]
rear bumper = سپر عقب windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو rear window = شیشه عقب side window = شیشه بغل windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن roof = سقف sunroof = پنجره سقفی roofrack = باربند
trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس chassis = شاسی number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز brake pedal = پدال ترمز clutch = کلاچ emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی brake pad = لنت ترمز wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل rear - view mirror = آینه وسط steering wheel = فرمان horn = بوق ignition = استارت gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار speedometer = سرعت سنج fuel gauge = آمپر سوخت tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب glove compartment / glove box = جعبه داشبورد dashboard = داشبورد seat belt = کمربند ایمنی door handle = دستگیره در cooler = کولر heater = بخاری air vent = دریچه کولر ( و بخاری ) headrest = پشت سری صندلی visor = آفتاب گیر driver's seat = صندلی راننده passenger seat = صندلی شاگرد stop light / brake light = چراغ ترمز reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما oil filter = فیلتر روغن air filter = فیلتر هوا radiator = رادیاتور fuel tank = باک بنزین gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین spark plug / sparking plug = شمع fuel injection system = کاربُراتور radiator hose = شلنگ رادیاتور fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام timing belt = تسمه تایم alternator = دینام cylinder = سیلندر piston = پیستون gearbox = گیربکس coolant = مایع خنک کننده airbag = کیسه هوا automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی