stonework

/ˈstoʊnwɜːrk//ˈstəʊnwɜːk/

معنی: کارخانه سنگ بری، سنگ کاری، ساختمان سنگی
معانی دیگر: (بنایی) سنگ کاری، گوهر تراشی، جواهر سازی، هرچیز سنگی (به ویژه دیوار یا ساختمان و غیره)، کار سنگی، ساختمان سنگی، بنایی با سنگ، جایگاه سنگ تراشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: stoneworker (n.)
(1) تعریف: any work or construction of stone; stonemasonry.

(2) تعریف: the technique, process, or art of working in stone.

جمله های نمونه

1. The stonework stands out from the rest of the wall.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری از بقیه دیوار برجسته است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old stonework was crumbling away.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری قدیمی در حال فرو ریختن بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان سنگی قدیمی در حال فروریختن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pollution has decayed the surface of the stonework on the front of the cathedral.
[ترجمه مهدی بهرامی صدر] آلودگی بر روی ( سطح ) نمای سنگی ( که ) در جلوی کلیسای اعظم ( قرار دارد ) ایجاد فرسایش کرده است.
|
[ترجمه گوگل]آلودگی سطح سنگ کاری جلوی کلیسای جامع را خراب کرده است
[ترجمه ترگمان]آلودگی سطح of را در جلوی کلیسای جامع خراب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Close inspection shows up the cracks in the stonework.
[ترجمه گوگل]بازرسی دقیق ترک های سنگ کاری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بازرسی نزدیک، ترک ها را در اثر stonework نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He did the pointing in the stonework himself.
[ترجمه گوگل]نقطۀ سنگ کاری را خودش انجام داد
[ترجمه ترگمان]او خودش را به ساختمان سنگی ساختمان اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stonework around the bay windows was crumbling and the upper front bay had developed a distinct list.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری اطراف پنجره های خلیج در حال فرو ریختن بود و قسمت جلویی بالایی فهرست مشخصی ایجاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]سنگی که در اطراف پنجره های اطراف ریخته شده بود در حال فروریختن بود و قسمت بالای قسمت جلو یک لیست متمایز ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lumps of stonework that had remained standing now crumbled.
[ترجمه گوگل]توده های سنگ کاری که پابرجا مانده بود اکنون فرو ریخت
[ترجمه ترگمان]تکه های سنگی سنگی که اکنون در حال ایستادن مانده بود، فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The surrounding carved stonework contained the date, and in the middle were metal panels displaying a dolphin with bulrushes.
[ترجمه گوگل]سنگ‌کاری‌های حکاکی شده اطراف حاوی تاریخ بود و در وسط آن صفحات فلزی وجود داشت که یک دلفین را با خرچنگ‌ها نشان می‌داد
[ترجمه ترگمان]سنگ stonework در اطراف آن قرار داشت و در وسط صفحات فلزی قرار داشت که دلفین را با bulrushes نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The old stonework was crumbling and eroded and badly in need of repair.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری قدیمی در حال فرو ریختن و فرسایش بود و به شدت نیاز به تعمیر داشت
[ترجمه ترگمان]ساختمان سنگی قدیمی خرد و فرسوده شده بود و نیازمند تعمیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stonework covered it completely, as if it had never existed.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری آن را کاملاً پوشانده بود، گویی هرگز وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]ساختمان سنگی آن را کاملا پوشانده بود، انگار که هرگز وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stonework of the tower was crumbling, and the great clock had fallen disrepair.
[ترجمه گوگل]سنگ کاری برج در حال فرو ریختن بود و ساعت بزرگ خراب شده بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان سنگی برج در حال فروریختن بود و آن ساعت بزرگ به تعمیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The marble is smooth and polished, making a strong contrast with the worn stonework around it.
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر صاف و صیقلی است و تضاد شدیدی با سنگ کاری های فرسوده اطراف آن ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سنگ مرمر صیقلی و صیقلی است و سنگ فرش فرسوده اطراف آن را به خوبی مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I scuffed the heel of my shoe on the stonework.
[ترجمه گوگل]پاشنه کفشم را روی سنگ کاری کوبیدم
[ترجمه ترگمان]پاشنه کفشم روی سنگ فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Long after I'd been smothered in bed I could hear them Riving at the religious stonework With screwdrivers and cold chisels.
[ترجمه گوگل]مدت‌ها بعد از اینکه در رختخواب خفه شده بودم، می‌توانستم صدایشان را بشنوم که با پیچ گوشتی‌ها و اسکنه‌های سرد به سنگ‌کاری مذهبی می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]مدت ها پس از اینکه در بس تر فرو رفتم می توانستم صدای آن ها را بشنوم که در آن ساختمان سنگی و screwdrivers و chisels cold
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارخانه سنگ بری (اسم)
stonework

سنگ کاری (اسم)
stonework

ساختمان سنگی (اسم)
stonework

تخصصی

[عمران و معماری] ساختمان سنگی - مصالح سنگی

انگلیسی به انگلیسی

• art of cutting and shaping stone, stonecutting; something made of stone
stonework is objects or parts of a building that are made of stone.

پیشنهاد کاربران

۱. سنگ کاری ۲. بنای سنگی ۳. ( به صورت جمع ) محل سنگ تراشی. سنگ تراشی
مثال:
the stonework was painted with pastel paint
سنگ کاری با رنگ پاستل نقاشی شده بود.

بپرس