1. stones and bricks are the elements of a wall
سنگ و آجر سازه های دیوارند.
2. native stones
سنگ های محلی
3. peach stones are bitter
هسته ی هلو تلخ است.
4. shying stones at a target
به سوی هدف سنگ انداختن
5. the stones are jointed nicely
سنگ ها خوب به هم جور شده اند.
6. throwing stones led to a terrible bloodbath
پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.
7. bricks and stones are inanimate things
آجر و سنگ چیزهای بی جان هستند.
8. iraj threw stones in the lake and watched the ripples
ایرج در دریاچه سنگ انداخت و امواج کوچک را تماشا کرد.
9. rubbing two stones together produces sparks
به هم مالیدن دو سنگ جرقه تولید می کند.
10. the insensate stones
سنگ های بی جان
11. to sling stones at birds
با فلاخن به پرندگان سنگ پراندن
12. sticks and stones may break my bones but words will never hurt me
با سنگ و چوب می توان مرا رنج داد ولی حرف (ناسزا) به من آسیبی نمی رساند
13. a row of stones set athwart the creek
یک ردیف سنگ چیده شده از یک طرف به طرف دیگر نهر
14. dates have hard stones
هسته ی خرما سخت است.
15. indians were hurtling stones from the hilltop
سرخپوستان از بالای تپه سنگ پرتاب می کردند.
16. rioters were throwing stones at the police
آشوبگران به پلیس سنگ پرتاب می کردند.
17. the tombs without stones of his enemies
گورهای بدون سنگ قبر دشمنان او
18. the children were pegging stones at the train
بچه ها داشتند به ترن سنگ می انداختند.
19. the children were plumping stones into the water
بچه ها تالاپ تالاپ سنگ توی آب می انداختند.
20. the students started pelting stones
دانشجویان شروع کردند به سنگ اندازی.
21. we were showered with stones
بارانی از سنگ بر سرمان ریخته شد.
22. a heap of bricks and stones
توده ای آجر و سنگ
23. acids cause porosity in some stones
اسیدها در برخی از سنگ ها تولید خلل و فرج می کنند.
24. he weighed the sack with stones so that it would sink
با سنگ کیسه را سنگین کرد تا در آب فرو برود.
25. he performed wonders such as moving stones
او کارهای خارق العاده ای می کرد مثلا به حرکت درآوردن سنگ.
26. that street was paved with triangular stones
آن خیابان با سنگ های سه گوش فرش شده بود.
27. the fish slithered among the shallow stones
ماهی در لابلای سنگ های سطح آب حرکت کرد.
28. a clod thrower must be answered with stones
کلوخ انداز را پاداش سنگ است
29. he fell down and slithered over sharp stones
به زمین افتاد و روی سنگ های تیز لیز خورد.
30. suddenly he went berserk and started throwing stones
ناگهان به سرش زد و شروع به سنگ پرانی کرد.
31. the dilapidation of the caravanseray caused by the farmers' removal of the stones and bricks
ویرانی کاروانسرا به خاطر آنکه روستاییان سنگ ها و آجرهای آن را می کنند و می برند