• (2)تعریف: under the influence of a mind-altering drug. • مشابه: high
جمله های نمونه
1. stoned cherries
گیلاس بی هسته
2. stoned dates
خرمای بی هسته
3. prostitutes were stoned
فاحشه ها را سنگسار کردند.
4. the children stoned our car
بچه ها به ماشین ما سنگ پراندند.
5. the floor of the room is beautifully stoned
کف اتاق به طور زیبایی سنگفرش شده است.
6. Widows were forbidden to remarry and were stoned to death if they did.
[ترجمه سعید] بیوه ها از ازدواج محددمنع شده اندودر صورت انجام با سنگسارکشته می شدند
|
[ترجمه گوگل]بیوه ها از ازدواج مجدد منع می شدند و اگر ازدواج می کردند سنگسار می شدند [ترجمه ترگمان]بیوه ها نباید دوباره ازدواج کنند و اگر این کار را کردند، سنگسار شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Rioters blocked roads and stoned vehicles.
[ترجمه گوگل]آشوبگران جاده ها را مسدود کرده و خودروها را سنگسار کردند [ترجمه ترگمان]آشوبگران جاده ها و وسایل نقلیه را مسدود کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Shops were looted and vehicles stoned.
[ترجمه گوگل]مغازه ها غارت شد و وسایل نقلیه سنگسار شد [ترجمه ترگمان]مغازه ها غارت شدند و خودروها سنگسار شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They spent the evening getting stoned.
[ترجمه Amir Hasanpour] آنها غروب را با نئشه کردن سپری کردند
|
[ترجمه گوگل]غروب را با سنگسار گذراندند [ترجمه ترگمان]غروب را با سنگسار کردن گذراندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Rioters set up barricades and stoned police cars.
[ترجمه گوگل]اغتشاشگران سنگرها برپا کردند و ماشین های پلیس را سنگسار کردند [ترجمه ترگمان]شورشیان سنگرها را راه اندازی کردند و خودروهای پلیس را سنگسار کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Drunken Adivassis had stoned his jeep the previous night as he came through the hills looking for us.
[ترجمه گوگل]آدیواسیس مست دیشب جیپش را سنگسار کرده بود که از میان تپه ها به دنبال ما می آمد [ترجمه ترگمان]شب قبل در حالی که از میان تپه ها می گذشت، در حالی که از میان تپه ها به دنبال ما می آمد، مست بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The guy playing lead guitar was completely stoned.
[ترجمه گوگل]مردی که در حال نواختن گیتار بود کاملاً سنگسار شد [ترجمه ترگمان]مردی که گیتار را بازی می کرد کاملا سنگسار شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All she wanted now was to get really stoned and lie back on the mattress thinking good thoughts.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که او اکنون می خواست این بود که واقعاً سنگ بخورد و روی تشک دراز بکشد و به افکار خوب فکر کند [ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می خواست این بود که حسابی سنگسار شود و روی تشک دراز بکشد و فکر خوبی به سرش بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And fire crews were stoned in three separate incidents as they tried to deal with fires.
[ترجمه گوگل]و اکیپ های آتش نشانی در سه حادثه جداگانه هنگام تلاش برای مقابله با آتش سوزی سنگسار شدند [ترجمه ترگمان]و خدمه آتش نشانی در سه حادثه جداگانه که سعی داشتند با آتش سوزی برخورد کنند، سنگسار شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Late last year five women wearing T-shirts were stoned in Dili's central market for dressing inappropriately and talking on mobile phones.
[ترجمه گوگل]اواخر سال گذشته، پنج زن با تی شرت در بازار مرکزی دیلی به دلیل لباس پوشیدن نامناسب و صحبت با تلفن همراه سنگسار شدند [ترجمه ترگمان]در اواخر سال گذشته پنج زنی که تی شرت به تن داشتند در بازار مرکزی Dili سنگسار شدند و با تلفن های همراه صحبت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. One night I got stoned and saw exactly what I'd become - a spoiled, heartless little shit.
[ترجمه گوگل]یک شب من سنگسار شدم و دیدم دقیقاً چه چیزی شده ام - یک گنده کوچک خراب و بی عاطفه [ترجمه ترگمان]یک شب نعشه شدم و دقیقا چیزی را که تبدیل به یک آشغال کوچک و بی عاطفه شدم دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) drunk, intoxicated; drugged someone who is stoned is affected by drugs or very drunk; an informal use.
پیشنهاد کاربران
پس از مصرف حشیش قفل کردن اصطلاحاً ( مارس شدن. . کره لازم شدن. اصطلاحات اینچنینی )
1 - under the influence of drugs, especially cannabis صفت، عامیانه/ تحت تاثیر مواد مخدر، بویژه مشتقات شاهدانه، نشئه گی و سرخوشی They spent the evening getting stoned 2 - very drunk صفت/ مست لایعقل، پاتیل "they're in the local pubs getting stoned"
افسون شده، نئشه، خیره، انگشت به دهان
سنگ سار شده
being drunk or under the influence of a drug ( as marijuana ) taken especially for pleasure چِت
۱ - Intoxicated, high
2 - exhausted
مست و پاتیل بودن تو عالم هپروت بودن بالا بودن سیاه مست بودن
adjective 1 ) ( informal ) feeling very excited or relaxed because you have taken an illegal drug such as MARIJUANA 2 ) ( old - fashioned ) very drunk