1. stone dead
کاملا مرده
2. stone deaf
صددرصد کر
3. stone shot was used for guns in the sixteenth century
در قرن شانزدهم برای توپ ها از گلوله ی سنگی استفاده می کردند.
4. stone sober
کاملا هشیار
5. stone tablets found around the pyramids
لوحه های سنگی که در اطراف اهرام یافت شده اند.
6. stone the dates
هسته ی خرماها را در بیاور.
7. (lovelace) stone walls do not a prison make
دیوارهای سنگی،زندان به وجود نمی آورند.
8. (lovelace) stone walls do not a prison make . . .
دیوارهای سنگی زندان نمی سازند . . .
9. a stone carver
سنگ تراش،حجار
10. a stone colossus of a rain goddess
بزرگ تندیس سنگی الهه ی باران
11. a stone genius
نابغه ی تمام عیار!
12. a stone rolled down the mountain
سنگی از کوه به پایین غلتید.
13. a stone statue
مجسمه ی سنگی
14. bladder stone
سنگ مثانه
15. hewn stone
سنگ بریده
16. kidney stone
سنگ کلیه
17. rough-hewn stone is later cut and smoothed
سنگ های زبر بریده شده را بعدا می برند و صیقلی می کنند.
18. rude stone tools
ابزار سنگی ابتدایی
19. the stone age
عصر حجر
20. the stone columns of takht- jamshid
ستون های سنگی تخت جمشید
21. the stone hit her near the eye, just below the brow
سنگ به نزدیکی چشمش خورد،درست در زیر ابرو.
22. the stone struck the wall
سنگ به دیوار اصابت کرد.
23. the stone was aimed at me
سنگ به سوی من پرتاب شده بود.
24. this stone flakes easily
این سنگ زود لایه لایه می شود.
25. to stone the shaft of a well
دیواره ی چاه را سنگی کردن
26. face stone
سنگ نمای ساختمان،سنگ روکار
27. a flat stone
سنگ صاف (پهن و مسطح)
28. a high stone hedge extended around the garrison
دیواره ی سنگی بلندی دور تا دور پادگان امتداد داشت.
29. a rolling stone gathers no moss
آدم فعال خمود نمی شود،شمشیری که مرتب به کار می رود زنگ نمی زند
30. a solid stone
سنگ یک تکه
31. lifting this stone requires a lot of physical exertion
بلند کردن این سنگ مستلزم تقلای جسمی بسیار است.
32. made of stone
ساخته شده از سنگ
33. the big stone hit the water with a splash
سنگ بزرگ با صدای شلپ بر آب خورد.
34. leave no stone unturned
(برای یافتن چیزی یا حل مسئله ای) از هیچ اقدامی فروگذار نکردن
35. leave no stone unturned
همه ی کوشش های ممکن را کردن،از هیچ اقدامی فرو گذار نکردن
36. a piece of stone is lifeless
(یک تکه) سنگ بی جان است.
37. dead things like stone and brick
چیزهای بی جان مانند سنگ و آجر
38. he decided to stone himself so that he could forget laura
برای اینکه بتواند لورا را فراموش کند تصمیم گرفت خود را سیاه مست کند.
39. he lifted the stone
او سنگ را بلند کرد.
40. he picked the stone up and hefted it
او سنگ را برداشت و سنگینی آن را سنجید.
41. he threw a stone and i ducked my head
او سنگی پراند و من سرم را دزدیدم.
42. made out of stone
سنگی،از سنگ
43. to set a stone on a grave
سنگ روی قبر گذاشتن
44. to smash a stone through a window
سنگی را به طرف پنجره انداختن و آن را خرد کردن
45. cast the first stone
در عیبجویی یا گناه نمایی پیشقدم شدن
46. he dodged and the stone fell behind him
او جا خالی داد و سنگ پشت سرش افتاد.
47. his heart is like stone
دل او مانند سنگ است.
48. primitive people who idolized stone and wood
مردمان اولیه ای که سنگ و چوب را بت می کردند
49. the weight of a stone
وزن یک سنگ
50. to skim a flat stone on the surface of a pond
سنگ مسطحی را بر روی استخر لغزاندن
51. ali's foot tripped on a stone and he fell into the pool
پای علی به سنگ گرفت و افتاد توی حوض.
52. archeologists tried to decipher the stone engravings
باستان شناسان کوشیدند سنگ نبشته ها را بخوانند.
53. between them they lifted the stone
به کمک هم سنگ را بلند کردند.
54. he hammered large blocks of stone into chips
او با چکش قطعات بزرگ سنگ را خرد کرد.
55. in the beginning humans used stone implements
انسان ها در آغاز از ابزارهای سنگی استفاده می کردند.
56. the harsh surface of pumice stone
سطح زمخت سنگ پا
57. the wall is surfaced with stone
روکار دیوار سنگی است.
58. water is fluid but a stone is solid
آب سیال (شاره) است ولی سنگ جامد است.
59. kill two birds with one stone
با یک تیر دو نشان زدن
60. a bed of cement in which stone or brick is laid
بستری (لایه ای) از سیمان که سنگ یا آجر را در آن کار می گذارند
61. any immovable object such as a stone
هرچیز بی تحرک مثل یک سنگ
62. i can't pick up that heavy stone
نمی توانم آن سنگ بزرگ را بلند کنم.
63. old indian arrowheads were made of stone
سنان سرخ پوستان قدیم از سنگ ساخته شده بود.
64. the house was fronted with white stone
روکار خانه از سنگ سپید بود.
65. the rioters built barricades of the stone of the streets
شورشیان با سنگ های کف خیابان سنگر ساختند.
66. to case a brick wall with stone
دیوار آجری را با سنگ روکش کردن
67. he cut his own name on the stone
او اسم خود را روی سنگ حک کرد.
68. the marvelous flow of water from the stone that was touched by the prophet
ریزش معجره آسای آب از سنگی که پیامبر به آن دست زده بود.
69. i used a riddle for separating earth from stone
برای جدا کردن خاک از سنگ سرند به کار بردم.
70. gradually the water hardened and became as hard as stone
کم کم آب ماسید و همچون سنگ سخت شد.