stolen

/ˈstoʊlən//ˈstəʊlən/

اسم مفعول: steal، اسم مفعول فعل steal

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past participle of steal.

جمله های نمونه

1. stolen property
مال سرقت شده

2. the stolen articles were found
اشیای (اقلام) مسروقه پیدا شد.

3. the stolen glances which the lovers shot at each other
نگاه های دزدکی که عشاق به هم می کردند.

4. the stolen jewellery was recovered
جواهرات سرقت شده باز ستانده شد.

5. the stolen property was restored to its owner
اموال سرقت شده به مالک آن مسترد شد.

6. he has not stolen anything
او چیزی ندزدیده است.

7. my pen was stolen
قلم مرا دزدیدند.

8. the recovery of stolen rugs
بازیابی فرش های مسروقه

9. all the church plate was stolen
تمام ظروف فلزی کلیسا را دزدیدند.

10. he was deceived into buying stolen goods
با فریب به او مال دزدی فروختند.

11. those who were trafficking in stolen goods were arrested
آنهایی که کالاهای مسروقه را خرید و فروش می کردند بازداشت شدند.

12. bank robbers sped off in a stolen car
بانک دزدان با اتومبیل مسروقه به سرعت فرار کردند.

13. the sister to this candlestick has been stolen
جفت این شمعدانی را دزدیده اند.

14. the thieves couldn't shift any of the stolen radios
دزدان نتوانستند هیچکدام از رادیوهای مسروقه را آب کنند.

15. they forced him to hand over the stolen money
او را وادار کردند که پول دزدی شده را پس بدهد.

16. two weeks ago, he disposed of the stolen goods at a low price
دو هفته پیش کالاهای مسروقه را به قیمت ارزان رد کرد (فروخت).

17. the frantic yells of a giant whose child had been stolen
نعره های دیوانه وار دیوی که بچه ی او را دزدیده بودند

18. Have you no scruples about buying stolen goods?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد خرید اجناس مسروقه تردیدی ندارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ scruples در مورد خرید اجناس دزدی ندارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The stolen document was soon restored to the owner.
[ترجمه گوگل]سند مسروقه به زودی به صاحبش بازگردانده شد
[ترجمه ترگمان]این سند به سرقت رفته به زودی به صاحب آن بازگردانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The possession of stolen property is a criminal offence.
[ترجمه گوگل]داشتن اموال مسروقه جرم است
[ترجمه ترگمان]دزدی اموال دزدی، اهانت criminal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Stolen pleasures are sweet [sweetest].
[ترجمه گوگل]لذت های دزدیده شده شیرین ترین [شیرین ترین] است
[ترجمه ترگمان] لذت های دزدی خیلی شیرین هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Stolen waters are sweet.
[ترجمه گوگل]آب های دزدیده شده شیرین است
[ترجمه ترگمان]آب های دزدی خیلی شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He sought reconciliation with those he had stolen from.
[ترجمه گوگل]او به دنبال آشتی با کسانی بود که از آنها دزدیده بود
[ترجمه ترگمان]با کسانی که از آن دزدی کرده بودند آشتی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• robbed, taken without permission
stolen is the past participle of steal.

پیشنهاد کاربران

stoling means taking something without any permission and this is robberies work
دزدیده شده ، سرقت شده ، مسروقه، به فنا رفته
دزدیده شده
مسروقه

بپرس