stoke

/stoʊk//stəʊk/

(به آتش) سوخت رساندن، افروخته داشتن، روشن نگهداشتن، سوخت افزودن و به هم زدن، افروخته تر کردن، پر خوری کردن، تا خرخره خوردن، (تنور یا دیگ بخار و غیره را) سرپرستی کردن، به کار انداختن، تون تابی کردن، گلخن - گری کردن، (واحد گرانروی تحرکی) استوکس، استوک، اتش کردن، تابیدن، سوخت ریختن در

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stokes, stoking, stoked
• : تعریف: to add to and stir up the fuel of (a fire or furnace).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to keep a furnace or fire well supplied with fuel.

جمله های نمونه

1. Stoke up for the day on a good breakfast.
[ترجمه Saba] روزتون رو با یک صبحانه خوب شروع کنید
|
[ترجمه گوگل]روز را با یک صبحانه خوب آماده کنید
[ترجمه ترگمان]برای روز خوبی برای صبحانه، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You should stoke up now you may not get another meal today.
[ترجمه گوگل]شما باید همین الان غذا بخورید و ممکن است امروز یک وعده غذایی دیگر نخورید
[ترجمه ترگمان]تو باید همین الان stoke کنی شاید امروز غذای دیگه ای نخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miss Brown and her friend, both from Stoke, were arrested on the 8th of June.
[ترجمه گوگل]خانم براون و دوستش، هر دو اهل استوک، در 8 ژوئن دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]دوشیزه براون و دوستش هر دو از استوک در هشتم ژوئن دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He continued to stoke up hatred in his speeches.
[ترجمه گوگل]او همچنان در سخنرانی های خود نفرت را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]همچنان در سخنرانی هایش به stoke ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These demands are helping to stoke fears of civil war.
[ترجمه گوگل]این خواسته ها به دامن زدن به ترس از جنگ داخلی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این درخواست ها به دامن زدن ترس از جنگ داخلی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They've just opened a new hotel in the Stoke area.
[ترجمه گوگل]آنها به تازگی یک هتل جدید در منطقه استوک افتتاح کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها تازه یک هتل جدید را در ناحیه استوک باز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We'd better stoke up now — we've got a long journey in front of us.
[ترجمه گوگل]بهتر است اکنون بلند شویم - سفری طولانی در پیش داریم
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین حالا سوخت و راه طولانی را در پیش داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The publicity was intended to stoke up interest in her music.
[ترجمه گوگل]این تبلیغات برای برانگیختن علاقه به موسیقی او بود
[ترجمه ترگمان]این تبلیغات برای دامن زدن به موسیقی او در نظر گرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do they stoke up to go up on the stage?
[ترجمه گوگل]آیا آنها برای بالا رفتن روی استیج بلند می شوند؟
[ترجمه ترگمان]آیا به هم دامن می زنند تا روی صحنه بروند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stoke, still searching for a League win, recall £250,000 front-man Biggins, fit after knee surgery.
[ترجمه گوگل]استوک، که هنوز در جستجوی قهرمانی در لیگ است، 250000 پوند بیگینز را به یاد می آورد که پس از جراحی زانو آماده بود
[ترجمه ترگمان]استوک هنوز در جستجوی یک پیروزی لیگ بودند، دویست و پنجاه هزار پوندی را به یاد آورد که بعد از جراحی زانو مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stoke themselves have had no contact from celtic since last Wednesday when compensation talks broke down.
[ترجمه گوگل]خود استوک از چهارشنبه گذشته که مذاکرات غرامت شکست خورد هیچ تماسی با سلتیک نداشته است
[ترجمه ترگمان]خود استوک از چهارشنبه گذشته زمانی که مذاکرات جبران قطع شد، هیچ تماسی از celtic نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Plymouth v Stoke Plymouth are unchanged - despite the 6-1 home defeat by Arsenal in midweek.
[ترجمه گوگل]با وجود شکست خانگی 6-1 مقابل آرسنال در اواسط هفته، تیم های پلیموث و استوک پلیموث تغییری نکرده اند
[ترجمه ترگمان]پلیموت با وجود شکست ۶ - ۱ خانه توسط آرسنال در midweek بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their employers were quick to stoke up popular envy through the press if players even temporarily forgot their good fortune.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان آنها به سرعت حسادت عمومی را از طریق مطبوعات برانگیختند، اگر بازیکنان حتی موقتاً ثروت خوب خود را فراموش کنند
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان آن ها به سرعت رشک مردم را از طریق مطبوعات رد می کردند، حتی اگر بازیکنان به طور موقت شانس خود را از یاد برده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Limpley Stoke sewer outfall producing bream., with some chub throughout.
[ترجمه گوگل]خروجی فاضلاب لیمپلی استوک باعث تولید سیم می شود، با مقداری چله در سرتاسر
[ترجمه ترگمان]اگوی بزرگ Stoke است که ماهی سیم را تولید می کند با چند تا کیر داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stir up a and add fuel to a fire; tend a fire by keeping it supplied with fuel
if you stoke a fire, you make sure it is kept alight by poking it or putting more fuel onto it.
to stoke an emotion or conflict means to make it stronger or worse.
if you stoke up a fire, you add fuel to it in order to increase its strength.
if you stoke up something such as a feeling, idea or conflict, you make it stronger or more intense, or you make it worse.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To add fuel to a fire; to encourage or intensify 🔥
🔍 مترادف: Fuel
✅ مثال: The fireman stoked the fire to keep it burning through the cold night.
معنی مستقیم:
هیزم به آتش رساندن، تامین سوخت، سوخت رسانی
معنی ضمنی:
تامین کردن، تغذیه کردن
این کلمه در نقش دستوری فعل بکار می رود و در دیکشنری زیر برای آن سه تعریف وجود دارد. دو تعریف بعنوان فعل متعدّی و یک تعریف بعنوان فعل لازم. تعاریف مورد نظر همراه با مثال ها و یک مثال خارج از دیکشنری، از یک نمایشنامه انتخابی، آورده می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary ⬇️
1. consume a large quantity of food or drink to give one energy.
مصرف کردن مقدار زیاد غذا و نوشیدنی جهت بدست آوردن انرژی لازم.
Example: 👇
Carol was at the coffee machine, stoking up for the day.
کارول جلوی دستگاه قهوه ساز ایستاده بود تا خودش رو برای تمام روز بسازه ( انرژی لازم رو برای کل روز بدست بیاره ) .
2. ( tr. ) encourage or incite a strong emotion or tendency.
برانگیختن یا تحریک کردن یک احساس و یا تمایل قوی.
Example: 👇
John’s composure had the effect of stoking Mary’s anger.
خونسردیِ جان موجب برانگیختن خشم مِری شد.
3. add coal or other solid fuel to ( a fire, furnace, boiler, etc. )
اضافه کردن ذغال سنگ یا هر گونه سوخت جامد دیگر به آتش، کوره، دیگ بخار و غیره؛ عمل آوردن یا حال آوردن آتش؛ شعله ور کردن آتش.
Example 1:👇
She was stoking the fire with sticks of maple.
او با چوب های افرا آتش را برافروخت ( شعله ور کرد ) .
Example 2: 👇
GILES ( Calling ) : Mollie? Mollie? Mollie? Where are you?
MOLLIE ( Enters from the arch Left. Cheerfully ) : Doing all the work, you brute. ( She crosses to Giles. )
GILES: Oh, there you are—leave it all to me. Shall I stoke the Aga ?
MOLLIE: Done.
* The Mousetrap - a play by Agatha Christie
جایلز ( در حال صدا زدن ) : مولی؟ مولی؟ مولی؟ کجایی؟
مولی ( از طاق سمت چپ وارد می شود. با خوشحالی ) : دارم همه کار را انجام می دهم، بی کله. ( او به سمت جایلز می رود. )
جایلز: اوه، اینجایی - همه چیز را به من بسپار. باید به آگا [نام تجاری یک اجاق بزرگ آهنی که گرمای خود را حفظ می کند] سوخت اضافه کنم؟
مولی: قبلاً انجام شده.
گفتگوی انتخابی: از نماشنامه ی #تله موش، # اثر آگاتا کریستی#

stoke
I busied myself by the log burner, stoking the fire and sorting through the basket for logs of the right size
خودم را با بخاری مشغول کردم، چوب ها را به آتش اضاف کردم و توی سبد دنبال هیزم هایی با سایز مناسب گشتم.
I busied myself by the log burner, stoking the fire and sorting through the basket for logs of the right size
خودم را با سبد هیزم مشغول کردم، چوب ها را به آتش اضاف کردم و توی سبد دنبال هیزم هایی با سایز مناسب گشتم.
گر گرفتن
to encourage bad ideas or feelings in a lot of people/ to encourage negative ideas or feelings about a particular situation
موجب تشویش افکار و احساسات مردم شدن
He's been accused of stoking up racial hatred in the region
...
[مشاهده متن کامل]

Rumours of an emergency meeting of the finance committee stoked the atmosphere of crisis

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/stoke
سوخت رساندن، درحال سوختن نگه داشتن
سبب زیاد شدن چیزی شدن
آتش زدن
دامن زدن به، تشویق احساسات بد در جمع کثیری از مردم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس