stoep

جمله های نمونه

1. When we had finished our sweetmeats or fruit she would accompany us to the stoep, bidding us thank our mother for her gift and sending quaint, old-fashioned messages to her and the Father. Then she would turn and enter the house, closing the door behind, so that it became once more a place of mystery.
[ترجمه گوگل]وقتی شیرینی‌ها یا میوه‌هایمان را تمام می‌کردیم، او ما را تا جایگاه همراهی می‌کرد و از ما می‌خواست که از مادرمان برای هدیه‌اش تشکر کنیم و پیام‌های عجیب و غریب و قدیمی برای او و پدر می‌فرستاد سپس می چرخید و وارد خانه می شد و در را پشت سر می بست تا بار دیگر به محل اسرارآمیز تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که شیرینی و میوه خود را تمام کردیم، او همراه ما به خانه stoep آمد و به ما دستور داد که از مادرمون تشکر کنیم و پیغامی برای او و پدر بفرستیم سپس برگشت و وارد خانه شد و در را پشت سرش بست تا بار دیگر به یک مکان اسرارآمیز تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When we reached the homestead and were sitting on the stoep drinking our coffee, we heard that Richard had left quite suddenly and had gone back to England.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسیدیم و روی طاقچه نشسته بودیم و قهوه‌مان را می‌نوشیدیم، شنیدیم که ریچارد ناگهان ترک کرده و به انگلیس بازگشته است
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه اربابی رسیدیم، نشستیم و قهوه می خوردیم، شنیدیم که ریچارد ناگهان بیرون رفته است و به انگلستان بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When we reached the homestead and were sitting on the stoep drinking our coffee, we heard that Richard had left quite suddenly and had gone back to . . .
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسیدیم و روی طاقچه نشسته بودیم و قهوه‌مان را می‌نوشیدیم، شنیدیم که ریچارد ناگهان ترک کرده و به آنجا رفته است
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه اربابی رسیدیم، نشستیم و قهوه می خوردیم، شنیدیم که ریچارد ناگهان رفته و برگشته است …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When I arrived I found her sitting on the stoep . She looked lonely and pathetic.
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدم او را دیدم که روی شیب خانه نشسته است او تنها و رقت انگیز به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدم، او را دیدم که روی نیمکت نشسته بود غمگین و رقت انگیز به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I arrived I found her sitting on the stoep.
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدم او را دیدم که روی شیروانی نشسته است
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدم، او را دیدم که روی نیمکت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When I arrived I found her sitting on the stoep . She looked lonely.
[ترجمه گوگل]وقتی رسیدم او را دیدم که روی شیب خانه نشسته است او تنها به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدم، او را دیدم که روی نیمکت نشسته بود تنها به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• veranda, small porch (south african use)

پیشنهاد کاربران