stockholder

/ˈstɒkhoʊldə//ˈstɒkhəʊldə/

معنی: صاحب سهم، سهامدار شرکتها، صاحب موجودی، ذخیره نگهدار
معانی دیگر: سهامدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who owns stock in a corporation.

جمله های نمونه

1. If one person is the majority stockholder, he or she may also serve as president as well as chairperson.
[ترجمه گوگل]اگر یک نفر سهامدار اکثریت باشد، ممکن است به عنوان رئیس و همچنین رئیس نیز فعالیت کند
[ترجمه ترگمان]اگر یک نفر سهامدار عمده باشد، می تواند به عنوان رئیس و رئیس آن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And, third, if you put your stockholder hat on, it makes good sense.
[ترجمه گوگل]و سوم، اگر کلاه سهامدار خود را بر سر بگذارید، منطقی است
[ترجمه ترگمان]و سوم، اگر کلاه your را روی سرت بگذاری، با عقل جور در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lawsuit of stockholder representative, an effective method of remedies afterwards, is beneficial to protect little stockholder's right and interests.
[ترجمه گوگل]طرح دعوای نماینده صاحب سهام، روشی مؤثر برای جبران خسارت پس از آن، برای حفظ حقوق و منافع سهامدار کوچک سودمند است
[ترجمه ترگمان]پس از آن Lawsuit یک نماینده سهامداران، یک روش موثر برای جبران خسارت، برای حمایت از حقوق و منافع سهامداران کوچک مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After Gates offpost, he still is the largest stockholder of Microsoft.
[ترجمه گوگل]پس از گیتس، او همچنان بزرگترین سهامدار مایکروسافت است
[ترجمه ترگمان]بعد از offpost Gates، او همچنان بزرگ ترین سهامدار شرکت مایکروسافت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It lies in the strong stockholder plundering strategy under the surplus demanding power of enterprise.
[ترجمه گوگل]این در استراتژی غارت سهامداران قوی تحت قدرت تقاضای مازاد شرکت نهفته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در یک استراتژی غارت سهام دار قوی، تحت فشار مازاد سرمایه گذاران قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Include directorate control, great stockholder supervise, the contest of manager dealership.
[ترجمه گوگل]شامل کنترل مدیریت، نظارت بزرگ سهامداران، مسابقه نمایندگی مدیر
[ترجمه ترگمان]شامل کنترل مدیریت، نظارت سهامداران بزرگ، رقابت نمایندگی مدیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Please confirm whether you will attend the stockholder meeting at 330 pm today.
[ترجمه گوگل]لطفاً تأیید کنید که آیا امروز در جلسه سهامداران ساعت 330 شرکت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]لطفا تایید کنید که آیا امروز در جلسه سهامداران در ۳۳۰ بعد از ظهر شرکت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Optionee shall have no rights as a stockholder with respect to Shares subject to the Option until certificates for Shares of Common Stock are issued to the Optionee.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که گواهی سهام عادی برای دارنده اختیار معامله صادر نشده باشد، دارای حق مالکیت سهام در رابطه با سهام موضوع اختیار معامله نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]The نباید به عنوان یک سهامدار با توجه به سهام به عنوان گزینه تا زمانی که گواهی سهام سهام مشترک به Optionee صادر شود، حق سهامداران داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our largest single stockholder is a trust which holds stock for company employees.
[ترجمه گوگل]بزرگترین سهامدار واحد ما تراستی است که سهام را برای کارمندان شرکت نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین سهامدار منحصر به فرد ما یک اعتماد است که سهام کارکنان شرکت را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is a major stockholder an oil company.
[ترجمه گوگل]او سهامدار عمده یک شرکت نفتی است
[ترجمه ترگمان]او یک شرکت بزرگ نفتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Third, this paper researches the litigation of stockholder flaw.
[ترجمه گوگل]سوم، این مقاله به بررسی دعوای حقوقی نقص سهامدار می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]سوم، این مقاله بر دعوی دعوی در برابر عیب سهامداران تحقیق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A stockholder has one vote for each share owned.
[ترجمه گوگل]یک سهامدار به ازای هر سهمی که دارد یک رای دارد
[ترجمه ترگمان]یک سهامدار یک رای برای هر سهم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is a major stockholder in an oil company.
[ترجمه گوگل]او یکی از سهامداران عمده یک شرکت نفتی است
[ترجمه ترگمان]او یک سهامدار عمده در یک شرکت نفتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On one inland head Yang Huiyan of large stockholder of garden of laurel of rich, green jade drops to by the 125th the 296th, asset shrink comes 3 billion dollar.
[ترجمه گوگل]در یک سر داخلی یانگ هویان از سهامداران بزرگ باغ لورل یشم غنی و سبز به 125th 296 کاهش می یابد، دارایی ها 3 میلیارد دلار کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در یک سر زمین یانگ Huiyan از سهامداران بزرگ باغ میوه درخت غار نشین، یشم سبز به ۱۲۵ میلیارد دلار می رسد، و این سرمایه ۳ میلیارد دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yes, the main stockholder is ABC Corporation.
[ترجمه گوگل]بله، سهامدار اصلی شرکت ABC است
[ترجمه ترگمان]بله، سهامدار اصلی شرکت ABC می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صاحب سهم (اسم)
shareholder, stockholder

سهامدار شرکتها (اسم)
stockholder

صاحب موجودی (اسم)
stockholder

ذخیره نگهدار (اسم)
stockholder

انگلیسی به انگلیسی

• one who owns stocks in a company, shareholder
a stockholder is a shareholder; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس