• (1)تعریف: a market where stocks and bonds are bought and sold; stock exchange. • مشابه: exchange, market
• (2)تعریف: the transactions made at a stock exchange.
• (3)تعریف: the prices of stocks and bonds, esp. in a given trading period.
جمله های نمونه
1. Wall Street's collapse raised spectres of the 1987 stock market crash.
[ترجمه گوگل]سقوط وال استریت شبح سقوط بازار سهام در سال 1987 را برانگیخت [ترجمه ترگمان]فروپاشی وال استریت spectres از سقوط بازار سهام ۱۹۸۷ را نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My father put all his money into stock market bonds.
[ترجمه :/] پدرم همه ی پولش را در بازار سهام گذاشت.
|
[ترجمه گوگل]پدرم تمام پولش را در اوراق بورس گذاشت [ترجمه ترگمان]پدرم پول خود را در بازار سهام گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The stock market shrugged off the economic gloom and rose by 5%.
[ترجمه گوگل]بازار سهام از تیرگی اقتصادی دور شد و 5 درصد رشد کرد [ترجمه ترگمان]بازار سهام شانه بالا انداخت و ۵ % افزایش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The company's results are in line with stock market expectations.
[ترجمه گوگل]نتایج این شرکت مطابق با انتظارات بازار سهام است [ترجمه ترگمان]نتایج شرکت با انتظارات بازار سهام همخوانی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The stock market is oscillating wildly at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازار سهام به شدت در حال نوسان است [ترجمه ترگمان]بازار سهام در حال نوسان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They dabble in the stock market.
[ترجمه گوگل]آنها در بازار سهام دست و پا می زنند [ترجمه ترگمان]آن ها در بازار سهام بازی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Stock market fraud is sometimes regarded as a victimless crime.
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری در بازار سهام گاهی اوقات به عنوان یک جرم بدون قربانی در نظر گرفته می شود [ترجمه ترگمان]تقلب در بازار سهام گاهی به عنوان یک جرم بدون قربانی در نظر گرفته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The stock market floor was wildly busy.
[ترجمه گوگل]کف بازار سهام به شدت شلوغ بود [ترجمه ترگمان]زمین بازار بورس به شدت شلوغ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Prices fell on the stock market.
[ترجمه گوگل]قیمت ها در بورس کاهش یافت [ترجمه ترگمان]قیمت ها در بازار سهام کاهش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pound fell several points on the Stock Market today.
[ترجمه گوگل]پوند امروز در بازار بورس چندین واحد کاهش یافت [ترجمه ترگمان]امروز پوند به چند نقطه در بازار بورس رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The company was floated on the stock market in 199
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال 199 در بازار سهام عرضه شد [ترجمه ترگمان]شرکت در بازار بورس ۱۹۹ شرکت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They have been accused of fraud and stock market manipulations.
[ترجمه گوگل]آنها به تقلب و دستکاری در بازار سهام متهم شده اند [ترجمه ترگمان]آن ها به تقلب و دستکاری بازار سهام متهم شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Investors were seriously worried when the stock market began to crash.
[ترجمه گوگل]زمانی که بازار سهام شروع به سقوط کرد، سرمایه گذاران به شدت نگران بودند [ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران به شدت نگران بودند که بازار سهام شروع به سقوط کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Economic forecasters think that the stock market is set to fall.
[ترجمه گوگل]پیش بینی کنندگان اقتصادی فکر می کنند که بازار سهام در حال سقوط است [ترجمه ترگمان]پیش بینی های اقتصادی پیش بینی می کنند که بازار سهام قرار است سقوط کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The stock market crash has hit the economy for six.
[ترجمه گوگل]سقوط بازار سهام به اقتصاد ضربه زده است برای شش [ترجمه ترگمان]سقوط بازار سهام به مدت شش ماه به اقتصاد رسیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• market where people buy and sell stocks the stock market is all the organizations and the activity involved in buying and selling stocks and shares.
پیشنهاد کاربران
بازار سهام - اسم The stock market is volatile بورس - اسم He invests in the stock market
1. بورس اوراق بهادار 2. معامله اوراق بهادار مثال: an authority on the stock market یک صاحب نظر و کارشناس در بورس اوراق بهادار
بازار بورس
بازار سهام. بازار بورس a place where stocks shares are bought and sold.