stirrup

/ˈstɜːrəp//ˈstɪrəp/

معنی: رکاب، هر چیزی شبیه رکاب، استخوان رکابی
معانی دیگر: (زین و برگ اسب و الاغ) رکاب، هر چیز رکاب مانند، (کالبد شناسی) استخوان رکابی (stapes هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: stirruplike (adj.)
(1) تعریف: a flat-bottomed loop or ring of metal, wood, or leather hung from each side of a saddle and used to support the rider's foot in mounting and riding.

(2) تعریف: a device or part shaped like a stirrup that is used to support or hold another object.

جمله های نمونه

1. The stirrup leathers rubbed raw patches on his legs.
[ترجمه گوگل]چرم های رکابی تکه های خام روی پاهایش می مالیدند
[ترجمه ترگمان]چرم stirrup روی پاهایش لکه های خام را به هم مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had to lengthen her stirrup leathers.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد چرم های رکابی خود را بلند کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور شده بود چرمی her را بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jane put one foot in the near stirrup and turned to look at the stranger.
[ترجمه گوگل]جین یک پایش را در رکاب نزدیک گذاشت و برگشت و به غریبه نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]جین یک پایش را در رکاب گذاشت و برگشت تا به غریبه نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The icy metal of the stirrup stuck to my fingers and the sour breath of the horse was hot upon my face.
[ترجمه گوگل]فلز یخی رکاب به انگشتانم چسبید و نفس ترش اسب روی صورتم داغ شد
[ترجمه ترگمان]فلز سرد رکاب به انگشتانم چسبیده بود و بوی ترش اسب روی صورتم داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So four of us took our stirrup pumps and torches and picked our way through what was a minefield.
[ترجمه گوگل]بنابراین چهار نفر از ما پمپ‌های رکاب و مشعل‌های خود را برداشتیم و راه خود را از میان میدان مین انتخاب کردیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین چهار نفر از ما رکاب stirrup و مشعل را برداشتیم و راه خود را از میان چیزی که یک میدون مین بود انتخاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stirrup Cup, unbeaten in six races this season, faces much his stiffest test.
[ترجمه گوگل]جام رکابی که در این فصل در شش مسابقه شکست نخورده است، با سخت ترین آزمون خود مواجه است
[ترجمه ترگمان]جام stirrup بدون شکست در شش مسابقه در این فصل، با شدیدترین آزمایش ها خود مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And along with their stirrup cups, they were all eating humble pie.
[ترجمه گوگل]و همراه با فنجان های رکابی، همگی مشغول خوردن پای محقر بودند
[ترجمه ترگمان]و همراه با cups، همه مشغول خوردن پای humble بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oasis wool-mix stirrup pants, £3 9
[ترجمه گوگل]شلوار رکابی پشمی Oasis، 39 پوند
[ترجمه ترگمان]Oasis mix wool -، ۳ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She tried to put her foot into the stirrup.
[ترجمه گوگل]سعی کرد پایش را در رکاب بگذارد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد پایش را در رکاب بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The stirrup, so hugely important in peace and war, was invented by the Chinese.
[ترجمه گوگل]رکاب، بسیار مهم در صلح و جنگ، توسط چینی ها اختراع شد
[ترجمه ترگمان]The، که در صلح و جنگ بسیار مهم بود، توسط چینی ها ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stirrup wheel knuckle support assembly using caliper brakes.
[ترجمه گوگل]مجموعه پشتیبانی بند بند چرخ رکاب با استفاده از ترمزهای کالیپر
[ترجمه ترگمان]stirrup support wheel wheel با استفاده از brakes caliper
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The invention of the stirrup is imputed to the Chinese.
[ترجمه گوگل]اختراع رکاب به چینی ها نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]اختراع رکاب ناشی از Chinese است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stirrup is a important part of harness.
[ترجمه گوگل]رکاب بخش مهمی از مهار است
[ترجمه ترگمان]stirrup بخش مهمی از مهار کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper describes the tests of 4 R. C. beams glued with steel plate. Data of strain of longitudinal bars, glued bottom steel plate in tension, glued web plate and glued steel "stirrup" plate of R.
[ترجمه گوگل]این مقاله آزمایشات 4 تیر R C را که با ورق فولادی چسبانده شده اند تشریح می کند داده‌های کرنش میلگردهای طولی، ورق فولادی زیر چسبیده در کشش، صفحه چسب‌دار و ورق فولادی چسب‌دار «رکاب» R
[ترجمه ترگمان]این مقاله تست های ۴ R را توصیف می کند ج تیره ای چوبی که به صفحه فولادی چسبیده بودند داده های فشار میله های طولی، صفحه فولادی به پایین متصل شده در تنش، صفحات وب چسبیده شده و صفحه فولادی \"رکابی\" رو به R
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رکاب (اسم)
pedal, step, stirrup

هر چیزی شبیه رکاب (اسم)
stirrup

استخوان رکابی (اسم)
stirrup

تخصصی

[عمران و معماری] خاموت - تنگ - رکابی
[زمین شناسی] خاموت، رکاب، رکابی
[نساجی] رکاب ( در ماشین بافندگی )

انگلیسی به انگلیسی

• ring or bent piece of metal which is attached by a strap to the saddle and which receives and holds the foot of a rider
stirrups are the two metal loops attached to a horse's saddle which the rider places his or her feet in.

پیشنهاد کاربران

stirrup ( n ) ( stərəp ) =one of the metal rings that hang down on each side of a horse's saddle, used to support the rider's foot
stirrup
( ساختمان سازی ) خاموت
stirrupstirrup
خاموت ( تیر )
خاموت - تنگ بسته
خاموت ( کارایی در ساختمان ) میلگرد برشی

بپرس