stir fry


(خوراکپزی چینی - با سرعت و همزدن مدام سبزیجات خرد کرده را در ماهیتابه) سرخ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stir-fries, stir-frying, stir-fried
• : تعریف: to cook (thinly sliced or diced vegetables, meat, or fish) in a small amount of oil over high heat while stirring constantly.

جمله های نمونه

1. She likes curry and chips, but Ralph's stir fry is probably better.
[ترجمه گوگل]او کاری و چیپس را دوست دارد، اما سرخ کردنی رالف احتمالا بهتر است
[ترجمه ترگمان]او از پودر کاری و چیپس خوشش می آید، اما غذای رالف بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then add the chicken and stir fry for minutes.
[ترجمه آرش نظری] سپس مرغ را اضافه کنید و در عرض چند دقیقه آن را تفت دهید.
|
[ترجمه گوگل]سپس مرغ را اضافه کنید و چند دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]سپس مرغ را اضافه کنید و در عرض چند دقیقه آتش بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can serve the chicken with a crispy stir fry of mixed vegetables.
[ترجمه گوگل]می توانید مرغ را با سرخی ترد از سبزیجات مخلوط سرو کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با استفاده از گوشت سرخ شده در ترد و سبزیجات مخلوط، به مرغ خدمت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Add the fish and stir fry for about 2 minutes until golden brown and crispy.
[ترجمه گوگل]ماهی را اضافه کنید و حدود 2 دقیقه تفت دهید تا قهوه ای طلایی و ترد شود
[ترجمه ترگمان]ماهی را به مدت ۲ دقیقه به رنگ سرخ و ترد اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stir fry together for another to 8 minutes until raviolis are lightly browned. Serve with grated cheese, if desired.
[ترجمه گوگل]8 دقیقه دیگر با هم تفت دهید تا راویولی ها کمی قهوه ای شوند در صورت تمایل با پنیر رنده شده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]آن را به مدت ۸ تا ۸ دقیقه به هم بزنید تا raviolis آرام شوند آن را با پنیر رنده شده و در صورت دل خواه سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or grate raw and stir fry in walnut oil, orange juice and rind.
[ترجمه گوگل]یا خام را رنده کنید و در روغن گردو، آب پرتقال و پوست سرخ کنید
[ترجمه ترگمان]یا مواد خام آتش درست شده در روغن گردوی، عصاره پرتقال و پوست پرتقال را به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deep fry garlic, welsh onion and ginger or stir fry until aromatic.
[ترجمه گوگل]سیر، پیاز ولش و زنجبیل را سرخ کنید یا تفت دهید تا معطر شود
[ترجمه ترگمان]سیر سرخ، پیاز داغ، زنجبیل و زنجبیل، تا زمانی که آروماتیک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stir fry minced pork, prawn meat, dried scallops, dried shrimps, white radish, carrots and yam bean lightly. Add supreme stock and cook for 30 mins over low heat.
[ترجمه گوگل]گوشت چرخ کرده خوک، گوشت میگو، گوش ماهی خشک، میگوی خشک، تربچه سفید، هویج و لوبیا سیب زمینی را کمی تفت دهید آب مرغوب را اضافه کنید و به مدت 30 دقیقه روی حرارت ملایم بپزید
[ترجمه ترگمان]Stir له شده، گوشت میگو، گوشت میگو، اسکالوپ خشک شده، شلغم خشک شده، هویج و لوبیا را به آرامی به هم بزنید سهام عالی و آشپز را به مدت ۳۰ دقیقه روی حرارت کم اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whip the egg and stir fry to loosen scrambled egg.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ را با همزن بزنید و تفت دهید تا تخم مرغ هم زده شل شود
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ را بزن و بخور تا تخم مرغ را شل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stir fry mixed tomato briefly for a minute, add mashed pumpkin, evaporated milk and corn starch, mix well.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی مخلوط را به مدت یک دقیقه تفت دهید، کدو تنبل له شده، شیر تبخیر شده و نشاسته ذرت را اضافه کنید، خوب مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن گوجه فرنگی مخلوط را کمی به مدت یک دقیقه به هم بزنید، pumpkin خرد شده را اضافه کنید، شیر خشک و نشاسته ذرت را به خوبی مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've finished cutting. Now can we stir fry them?
[ترجمه گوگل]من برش را تمام کردم حالا میتونیم سرخشون کنیم؟
[ترجمه ترگمان]حرفم را تمام کردم حالا می توانیم آن ها را کباب کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clean chicken liver, stir fry in butter until cooked.
[ترجمه گوگل]جگر مرغ را تمیز کنید، در کره تفت دهید تا پخته شود
[ترجمه ترگمان]جگر مرغ را تمیز کنید، تا زمانی که پخته شود در کره آتش بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shred shallots. Stir fry with some olive oil.
[ترجمه گوگل]موسیر را خرد کنید با مقداری روغن زیتون تفت دهید
[ترجمه ترگمان]shred shallots با کمی روغن زیتون مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It can be anything from a rich and succulent casserole to a stir fry recipe with a subtle hint of the Orient.
[ترجمه گوگل]این می تواند هر چیزی باشد، از یک کاسرول غنی و آبدار گرفته تا دستور پخت سرخ شده با اشاره ای ظریف از مشرق زمین
[ترجمه ترگمان]این می تواند چیزی از آب غنی و آبدار باشد که دستور پخت را با یک اشاره ظریف از شرق فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reheat the work or pan and add the garlic, ginger and onions and stir fry for 30 seconds.
[ترجمه گوگل]کار یا ماهیتابه را دوباره گرم کنید و سیر، زنجبیل و پیاز را اضافه کنید و 30 ثانیه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]سیر یا ماهی تابه را تمیز کنید و سیر، زنجبیل و پیاز و stir را به مدت ۳۰ ثانیه به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you stir-fry vegetables or meat, you cook small pieces of them quickly by stirring them in a small quantity of very hot oil. this method is often used in chinese cookery.

پیشنهاد کاربران

stir - fry ( v ) ( stər fraɪ ) =to cook thin strips of vegetables or meat quickly by stirring them in very hot oil, e. g. stir - fried chicken. , stir - fry ( n ) ( pl. stir - fries )
stir fry
سرخ کردن و هم زدن هم زمان
سرخ کردن روی آتش, درحالیکه سیخ را بچرخانی
در نقش فعل: هم زدن مدام تکه های کوچیک غذا در ماهیتابه برای سرخ کردن ( توی ماهیتابه های بلند )
اگه در نقش اسم باشه به غذایی که اینجوری تهیه شده گفته میشه
سرخ کردن
هم زدن
تفت دادن

بپرس