stipulation

/ˌstɪpjəˈleɪʃn̩//ˌstɪpjʊˈleɪʃn̩/

معنی: قرار، تصریح، قرارداد، قید، شرط ضمن عقد
معانی دیگر: شرط، روشنکرد، فرنمود، الزام، بایسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of stipulating.

(2) تعریف: something required as part of an agreement.

جمله های نمونه

1. The only stipulation the building society makes is that house must be insured.
[ترجمه محمد داودي] تنها شرط انجمن خانه سازان این است که خانه باید بیمه شود.
|
[ترجمه گوگل]تنها شرط جامعه ساختمانی این است که خانه باید بیمه شود
[ترجمه ترگمان]تنها شرط جامعه ساختن این است که خانه باید بیمه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is there any stipulation as regards qualifications?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد صلاحیت ها شرطی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ شرطی در مورد صلاحیت و شرایط وجود داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The agreement included a stipulation that half of the money had to be spent on housing for lower-income families.
[ترجمه گوگل]این توافق شامل شرطی بود که نیمی از پول باید برای مسکن خانواده های کم درآمد هزینه شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد شامل یک شرط بود که نیمی از پول باید صرف مسکن خانواده های کم درآمد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The only stipulation is that the topic you choose must be related to your studies.
[ترجمه گوگل]تنها شرط این است که موضوعی که انتخاب می کنید باید مرتبط با تحصیلات شما باشد
[ترجمه ترگمان]تنها شرط این است که موضوعی که انتخاب می کنید باید به مطالعات شما مربوط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clifford's only stipulation is that his clients obey his advice.
[ترجمه گوگل]تنها شرط کلیفورد این است که مشتریانش از توصیه های او پیروی کنند
[ترجمه ترگمان]تنها شرط این است که مشتریان او از توصیه او پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's no stipulation as to the amount you can invest.
[ترجمه گوگل]هیچ شرطی در مورد میزان سرمایه گذاری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ شرطی در مورد مبلغی که می توانید سرمایه گذاری کنید وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only stipulation the Newcastle makes is that borrowers take out the society's Homecover buildings and contents insurance.
[ترجمه گوگل]تنها شرطی که نیوکاسل ایجاد می کند این است که وام گیرندگان بیمه ساختمان ها و محتویات Homecover جامعه را دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]تنها شرط شهر نوکاستل این است که وام گیرندگان ساختمان Homecover و contents را از جامعه بیرون می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Import of foreign technology was encouraged, with the stipulation that 90 percent of licensed parts be produced domestically within five years.
[ترجمه گوگل]واردات فناوری خارجی با این شرط که 90 درصد قطعات دارای مجوز در داخل کشور ظرف پنج سال تولید شود، تشویق شد
[ترجمه ترگمان]وارد کردن فن آوری خارجی تشویق شد، با این شرط که ۹۰ درصد قطعات دارای مجوز داخلی در داخل پنج سال تولید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The only stipulation is that the topic must have some relationship to business activity or current affairs.
[ترجمه گوگل]تنها شرط این است که موضوع باید با فعالیت تجاری یا امور جاری ارتباط داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تنها شرط این است که موضوع باید ارتباطی با فعالیت های کسب وکار و یا امور جاری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The agreement included a stipulation that half of the money be spent on housing for lower-income families.
[ترجمه گوگل]در این توافقنامه مقرر شد که نیمی از پول برای مسکن خانواده های کم درآمد هزینه شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد شامل یک شرط بود که نیمی از پول صرف مسکن خانواده های کم درآمد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're after election limericks, with the only stipulation that entries should scan conventionally.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال شعارهای انتخاباتی هستیم، با تنها شرطی که ورودی ها باید به طور معمول اسکن شوند
[ترجمه ترگمان]ما بعد از انتخابات مجدد، با تنها شرط که باید به طور قراردادی پیمایش کنیم، هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also null and void is any stipulation releasing a partner from playing an active role in running the business.
[ترجمه گوگل]همچنین هرگونه شرطی که شریک را از ایفای نقش فعال در اداره تجارت آزاد می کند، باطل است
[ترجمه ترگمان]هم چنین پوچ و باطل شرط آزادی شریک از بازی نقش فعال در اداره کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He favored recognition of Texas independence with the stipulation that she not join with the United States.
[ترجمه گوگل]او طرفدار به رسمیت شناختن استقلال تگزاس با شرط عدم پیوستن او به ایالات متحده بود
[ترجمه ترگمان]او به رسمیت شناختن استقلال تگزاس با شرطی که با آمریکا متحد نشود موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have already mentioned the stipulation that before l could qualify for married status I should have passed two language exams.
[ترجمه گوگل]من قبلاً به این شرط اشاره کردم که قبل از اینکه من واجد شرایط ازدواج باشم باید دو آزمون زبان را پشت سر بگذارم
[ترجمه ترگمان]پیش از این به این شرط اشاره کردم که قبل از اینکه صلاحیت ازدواج را داشته باشم، باید از دو امتحان زبان بگذرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Partnerships are a legal stipulation for law firms, and, with unlimited liability, a burden for many.
[ترجمه گوگل]شراکت یک شرط قانونی برای شرکت های حقوقی است و با مسئولیت نامحدود، برای بسیاری بار سنگین است
[ترجمه ترگمان]شراکت یک شرط قانونی برای شرکت های حقوقی است، و با مسئولیت نامحدود، باری برای بسیاری از آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرار (اسم)
equanimity, accord, agreement, arrangement, decision, concord, dictum, stipulation, fixity

تصریح (اسم)
affirmation, explanation, specification, stipulation, clarification, reiteration, gloss, definitude

قرارداد (اسم)
agreement, contract, treaty, stipulation, convention, indenture, bond

قید (اسم)
qualification, trouble, assurance, stipulation, bond, provision, shackle, clog, fetter, tie, constraint, reservation, rocker, hamper, bridle, manacle, care for, encumbrance, modality, proviso

شرط ضمن عقد (اسم)
stipulation

تخصصی

[حقوق] تصریح، قید، شرط، اقرار، اعتراف، موافقت، توافق طرفین یا وکلای طرفین در امور فرعی دعوی

انگلیسی به انگلیسی

• act of stipulating, setting of conditions; condition that must be fulfilled

پیشنهاد کاربران

مصوبات ( در متون اداری و رسمی )
آنچه در جلسه ای رسمی به تصویب اعضا رسیده است
بندهای مصوب
تبصره، شرط
✔️ شرط تصریح شده در یک قرارداد
✔️ شرط/بند لازم الاجرا قراردادی
:Meaning
1 ) something required as part of an agreement
2 ) condition that must be fulfilled
👈🏿 Employers in Oman no longer allowed to keep passports of employees
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
A ⭐stipulation⭐ requires sick leave applications from private hospitals to be approved by the Ministry of Health, and legal actions are taken against employees providing fake medical certificates

قید
شرط ضمن عقد
شرط قراردادی

بپرس