stippling

جمله های نمونه

1. They crossed a field stippled with purple weeds.
[ترجمه گوگل]آنها از یک مزرعه پر از علف های هرز ارغوانی عبور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک مزرعه گذشتند و با علف های ارغوانی روبرو شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The room remains simple with bare, stippled green walls.
[ترجمه گوگل]اتاق ساده با دیوارهای سبز لخت و منقطع باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]اتاق با دیواره ای صاف و عریان باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The divers saw tropical fish stippled in gold and black.
[ترجمه گوگل]غواصان ماهی های استوایی را دیدند که به رنگ های طلایی و سیاه دوخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]غواصان ماهی استوایی را به رنگ طلایی و سیاه دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The only elaboration is a stipple effect produced with a sponge.
[ترجمه گوگل]تنها تفصیل، یک اثر استیپل است که با یک اسفنج تولید می شود
[ترجمه ترگمان]تنها شرح یک اثر stipple است که با اسفنج تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dunes were stippled with the white heads and sore-burnt faces of the children.
[ترجمه گوگل]تپه‌های شنی با سرهای سفید و صورت‌های سوخته کودکان پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]تپه های شنی با سره ای سفید و چهره های سوخته کودکان پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stippled with terracotta markings, could anything earthly ever be so exposed?
[ترجمه گوگل]آیا با نشانه‌های سفالی، می‌توان چیزی زمینی را تا این حد در معرض دید قرار داد؟
[ترجمه ترگمان]با نشانه های terracotta هیچ چیز دنیوی ای نمی توانست در معرض دید قرار گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We made the non-slip surfaces by stippling the tops with a bass broom - a fairly new one works best.
[ترجمه گوگل]ما سطوح بدون لغزش را با چسباندن رویه ها با جارو باس درست کردیم - یک جارو نسبتاً جدید بهترین کار را دارد
[ترجمه ترگمان]ما سطوح non را با stippling کردن نوک با جاروب باس درست کردیم - یک کار نسبتا جدید بهترین کار را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result is an earthy look, which can be colour-rubbed, antiqued, stippled, crackle glazed or dragged.
[ترجمه گوگل]نتیجه ظاهری خاکی است که می‌توان آن را با رنگ مالش داد، عتیقه‌سازی کرد، بریدگی کرد، لعاب داد یا کشید
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک ظاهر خاکی است که می تواند رنگ به رنگ، antiqued، stippled، ترق و تروق و یا کشیدن آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sphere was finely stippled, pocked here and there with hatches or spiked with communication towers.
[ترجمه گوگل]این کره با دریچه‌ها به این طرف و آن طرف سوراخ شده بود یا با برج‌های ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه ترگمان]کره زمین در اینجا و آنجا با hatches پوشیده شده بود و یا با towers ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The walls were stippled with some kind of wartime stucco that had the texture of dried oatmeal.
[ترجمه گوگل]دیوارها با نوعی گچ بری دوران جنگ پوشیده شده بود که بافتی شبیه بلغور جو دوسر خشک شده داشت
[ترجمه ترگمان]دیوارها با نوعی of زمان جنگ پوشانده شده بودند که دارای بافت بلغور جو دو سر خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shadows of high clouds. . . stippling the ground with. . . patches of light.
[ترجمه گوگل]سایه های ابرهای بلند خفه کردن زمین با تکه های نور
[ترجمه ترگمان]سایه ابره ای بلند با لکه های نور روی زمین قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Third, the first stippling, post - structuralism, and then methodicalness.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، اولین استیپلینگ، پساساختارگرایی و سپس روشمندی
[ترجمه ترگمان]سوم، the اول - structuralism، و سپس methodicalness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Basophilic stippling can be seen in the cytoplasm.
[ترجمه گوگل]استیپلینگ بازوفیلیک در سیتوپلاسم دیده می شود
[ترجمه ترگمان]basophilic stippling را می توان در سیتوپلاسم دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She tried to create the impression of strong sunlight by stippling the canvas in yellow and white.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با کشیدن بوم به رنگ زرد و سفید، احساس نور شدید خورشید را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد که اثر نور خورشید را با استفاده از پارچه ابریشمی به رنگ زرد و سفید ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His face smashed a pane low down in the french window and went through, stippling Goldman's shoes with blood.
[ترجمه گوگل]صورتش شیشه‌ای را در پنجره فرانسوی کوبید و رفت و کفش‌های گلدمن را پر از خون کرد
[ترجمه ترگمان]صورتش یک شیشه کوچک را در پنجره فرانسه خرد کرد و به درون رفت و کفش های stippling s را با خون بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of applying paint with dots instead of lines

پیشنهاد کاربران

stippling: نقطه زنی، نقطه گذاری
نقطه چین کردن
هماتولوژی زیست شناسی
stippling به معنای نقطه نقطه ، منقوط کردن

بپرس