stinker

/ˈstɪŋkər//ˈstɪŋkə/

(خودمانی) آدم پست فطرت، شخص نفرت انگیز، (آدم یا چیز) گندو، بد بود، متعفن، بو گندو، (خودمانی) کار یا مسئله ی دشوار، ادم متعفن وپست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that stinks.

(2) تعریف: (informal) an obnoxious or offensive person.

(3) تعریف: (informal) something of very low quality.

- The play was a real stinker.
[ترجمه گوگل] نمایشنامه واقعاً بدبو بود
[ترجمه ترگمان] نمایش یک بو گندو واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his father is a real stinker
پدرش آدم خیلی گندی است.

2. This cold I've got is a real stinker .
[ترجمه گوگل]این سرمایی که من گرفتم واقعا بوی بدی داره
[ترجمه ترگمان]هوا سرد و متعفن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What a stinker that man is!
[ترجمه گوگل]چه بد بو است آن مرد!
[ترجمه ترگمان]چه آدم نفرت انگیز است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's been a real stinker of a day.
[ترجمه گوگل]این یک روز متعفن واقعی بود
[ترجمه ترگمان]یک روز بو گندو واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the last game he had a stinker.
[ترجمه گوگل]در آخرین بازی او یک بدبو داشت
[ترجمه ترگمان]در آخرین بازی متعفن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think he's an absolute stinker to do that to her.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او یک بدبوی مطلق است که این کار را با او انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر من او واقعا آدم نفرت انگیز است که این کار را با او بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. was a real stinker.
[ترجمه گوگل]یک بد بو واقعی بود
[ترجمه ترگمان]یک آدم متعفن واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The movie is Brandon's first stinker.
[ترجمه گوگل]این فیلم اولین بدبوی برندون است
[ترجمه ترگمان]این فیلم اولین stinker Brandon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the one stinker in April that deserves special condemnation.
[ترجمه گوگل]این همان بوی بد در آوریل است که سزاوار محکومیت ویژه است
[ترجمه ترگمان]این یک stinker در ماه آوریل است که سزاوار محکومیت ویژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That son of theirs is a little stinker!
[ترجمه گوگل]اون پسرشون یه کم بدبو!
[ترجمه ترگمان]این پسر آن ها متعفن است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You really are a stinker.
[ترجمه گوگل]تو واقعا آدم بدبویی هستی
[ترجمه ترگمان]تو واقعا آدم متعفن هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The two - hour examination was a real stinker.
[ترجمه گوگل]معاینه دو ساعته واقعاً بدبو بود
[ترجمه ترگمان]دو ساعت معاینه یک بو گندو واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I thought it was a right stinker.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم این یک بوی بد است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم آدم متعفن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the fact is that the plan on offer is a stinker — and inexcusably so.
[ترجمه گوگل]زیرا واقعیت این است که طرح پیشنهادی بدبو است - و غیر قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]این واقعیت این است که طرح پیشنهادی این است که این پیشنهاد به طرز غیرقابل بخششی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that gives off a foul smell; contemptible person, despicable person; something very difficult (slang)

پیشنهاد کاربران

( خودمانی ) کثافت عوضی
an unpleasant person, thing, or situation
فرد، چیزی یا شرایط ناخوشایند
Now it’s over, let’s come out and say it: The Rings of Power was a stinker
افتضاح، مزخرف

بپرس