1. his father is a real stinker
پدرش آدم خیلی گندی است.
2. This cold I've got is a real stinker .
[ترجمه گوگل]این سرمایی که من گرفتم واقعا بوی بدی داره
[ترجمه ترگمان]هوا سرد و متعفن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. What a stinker that man is!
4. It's been a real stinker of a day.
5. In the last game he had a stinker.
6. I think he's an absolute stinker to do that to her.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او یک بدبوی مطلق است که این کار را با او انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر من او واقعا آدم نفرت انگیز است که این کار را با او بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. was a real stinker.
8. The movie is Brandon's first stinker.
[ترجمه گوگل]این فیلم اولین بدبوی برندون است
[ترجمه ترگمان]این فیلم اولین stinker Brandon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This is the one stinker in April that deserves special condemnation.
[ترجمه گوگل]این همان بوی بد در آوریل است که سزاوار محکومیت ویژه است
[ترجمه ترگمان]این یک stinker در ماه آوریل است که سزاوار محکومیت ویژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That son of theirs is a little stinker!
11. You really are a stinker.
12. The two - hour examination was a real stinker.
[ترجمه گوگل]معاینه دو ساعته واقعاً بدبو بود
[ترجمه ترگمان]دو ساعت معاینه یک بو گندو واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I thought it was a right stinker.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم این یک بوی بد است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم آدم متعفن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For the fact is that the plan on offer is a stinker — and inexcusably so.
[ترجمه گوگل]زیرا واقعیت این است که طرح پیشنهادی بدبو است - و غیر قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]این واقعیت این است که طرح پیشنهادی این است که این پیشنهاد به طرز غیرقابل بخششی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید