stillborn

/ˈstɪlˈbɔːrn//ˈstɪlbɔːn/

معنی: زایمان بچه مرده، جنین مرده بدنیا امده
معانی دیگر: افگانه، (کودک) سر زا رفته، مرده (در رحم یا طی تولد)، مرده زاد، (مجازی) از ابتدا ناموفق، stillbirth زایمان بچه مرده، مرده زاییده شده، مرده بدنیاامده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: born dead.

(2) تعریف: yielding no results or development; ineffectual.

- a stillborn idea
[ترجمه گوگل] یک ایده مرده
[ترجمه ترگمان] یک فکر مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The ceasefire itself could prove stillborn if rebel units in the bush keep on fighting.
[ترجمه ادامه جنگ در بوته‌زارها توسط واحدهای شورشی حاکی از بی‌اثر بودن و بی نتیجه بودن آتش‌بس می‌باشد.] ادامه جنگ در بوته زارها توسط واحدهای شورشی حاکی از بی اثر بودن و بی نتیجه بودن آتش بس می باشد.
|
[ترجمه گوگل]اگر واحدهای شورشی در بوته به جنگ ادامه دهند، خود آتش بس می تواند مرده به دنیا بیاید
[ترجمه ترگمان]خود آتش بس می تواند ثابت کند اگر واحدهای شورشی در بوته زار به مبارزه ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Without feedback on outcomes innovation is often stillborn.
[ترجمه گوگل]بدون بازخورد در مورد نتایج، نوآوری اغلب مرده متولد می شود
[ترجمه ترگمان]بدون بازخورد در مورد نتایج نوآوری اغلب مرده (مرده)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All anencephalus children are either miscarried, die stillborn, or die within a few weeks of life.
[ترجمه گوگل]همه کودکان آنسفالی یا سقط می شوند، مرده به دنیا می آیند یا در عرض چند هفته از زندگی خود می میرند
[ترجمه ترگمان]همه کودکان anencephalus یا سقط می شوند، مرده می میرند، یا در چند هفته زندگی می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The child was stillborn.
[ترجمه گوگل]بچه مرده به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]بچه مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many Down's babies are miscarried, stillborn or live only a few days.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نوزادان داون سقط می‌شوند، مرده به دنیا می‌آیند یا فقط چند روز زندگی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان Down سقط می شوند، مرده مرده یا زنده می مانند و یا فقط چند روز زنده می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The proposal was stillborn.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد مرده به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They had one son, who was stillborn.
[ترجمه گوگل]آنها یک پسر داشتند که مرده به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]اونا یه پسر داشتن که مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sadly, the baby was stillborn.
[ترجمه گوگل]متأسفانه نوزاد مرده به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان] متاسفانه، بچه به دنیا اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many such babies are stillborn or die shortly after birth.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این نوزادان مرده به دنیا می آیند یا اندکی پس از تولد می میرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این کودکان مرده متولد می شوند یا کمی بعد از تولد می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While roughly 60% of conjoined twins are delivered stillborn this condition has been shown not to be incompatible with relatively long lifespans.
[ترجمه گوگل]در حالی که تقریباً 60 درصد از دوقلوهای به هم چسبیده مرده به دنیا می آیند، این وضعیت با طول عمر نسبتاً طولانی ناسازگار نیست
[ترجمه ترگمان]در حالی که تقریبا ۶۰ % از دوقلوهای conjoined به صورت مرده به دنیا آورده شدند این شرط به گونه ای نشان داده شده است که با lifespans نسبتا طولانی ناسازگار نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Progenitive force ebbs, stillborn foetus, strange embryo increases.
[ترجمه گوگل]کاهش نیروی مولد، جنین مرده، جنین عجیب افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در جنین موش مرده، جنین عجیب افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The skull is opened in this third trimester stillborn fetus to reveal hydranencephaly.
[ترجمه گوگل]جمجمه در این جنین مرده در سه ماهه سوم باز می شود تا هیدرانسفالی آشکار شود
[ترجمه ترگمان]جمجمه در این سومین جنین قبل از میلاد باز می شود تا hydranencephaly نشان داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do not let her be like a stillborn infant coming from its mother's womb with its flesh half eaten away.
[ترجمه گوگل]نگذارید او مانند نوزاد مرده ای باشد که از شکم مادرش بیرون می آید و گوشتش نیمه خورده است
[ترجمه ترگمان]به او اجازه نده که مثل یک نوزاد مرده که از رحم مادرش بیرون آمده باشد، از شکم مادرش بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It turned out to be a stillborn plan.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که این یک نقشه مرده است
[ترجمه ترگمان] تبدیل به یه نقشه مرده به دنیا اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their first child was stillborn.
[ترجمه گوگل]اولین فرزندشان مرده به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]اولین بچه آن ها مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زایمان بچه مرده (صفت)
stillborn

جنین مرده بدنیا امده (صفت)
stillborn

تخصصی

[علوم دامی] مرده متولد شده ؛ حیوانی که د رموقع تولد مرده به دنیا آمده باشد .

انگلیسی به انگلیسی

• dead at birth
a stillborn baby is dead when it is born.

پیشنهاد کاربران

این واژه یک صفت است به معنی مُرده. برای نوزادان به کار میرود. نوزادانی که مرده از بدن مادر خارج میشوند. یعنی سَرِ زا میروند.
مثال:
Further proof: Tutanhkamun was himself in an incestuous marriage with his half - sister Ankhesenamun. She bore two stillborn daughters.
عملی نشده ( ایده و. . . )
به کار گرفته نشده.
stillborn ( علوم سلامت )
واژه مصوب: مرده زاد
تعریف: جنین با وزن بیش از 500 گرم که قبل یا در حین زایمان مرده باشد
مرده زاییده شده، مرده بدنیا آمده
Remember Emmanuel Macron’s stillborn initiative or UK non - payment of court - ordered debt?” he said on Twitter

بپرس