stigmatization


معنی: بدنام سازی
معانی دیگر: بدنام سازی

جمله های نمونه

1. This stigmatization has a major influence on the lives, working conditions and the health of women who are working in this industry.
[ترجمه گوگل]این انگ تأثیر عمده ای بر زندگی، شرایط کاری و سلامت زنان شاغل در این صنعت دارد
[ترجمه ترگمان]این بدنام سازی تاثیر عمده ای بر زندگی، شرایط کاری و بهداشت زنانی دارد که در این صنعت کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fear of stigmatization inhibits people from taking preventive measures and leads women and men to assess their own risks inadequately.
[ترجمه گوگل]ترس از انگ زدن افراد را از انجام اقدامات پیشگیرانه باز می دارد و زنان و مردان را به ارزیابی ناکافی خطرات خود سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]ترس از بدنام سازی مردم را از انجام اقدامات پیشگیرانه منع می کند و باعث می شود که زنان و مردان به درستی ریسک های خودشان را ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He says this stigmatization will act as a potent deterrent to their use.
[ترجمه گوگل]او می گوید این انگ زدن به عنوان یک بازدارنده قوی برای استفاده از آنها عمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که این بدنام سازی به عنوان یک بازدارنده قوی برای استفاده از آن ها عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For people living with HIV in Uganda, stigmatization and discrimination represent a major obstacle to effective HIV prevention, treatment, care, and support.
[ترجمه گوگل]برای افرادی که با اچ آی وی در اوگاندا زندگی می کنند، انگ و تبعیض مانع بزرگی برای پیشگیری، درمان، مراقبت و حمایت موثر HIV است
[ترجمه ترگمان]برای افرادی که با اچ آی وی در اوگاندا زندگی می کنند، انگ زدن و تبعیض مانع بزرگی برای پیش گیری موثر از اچ آی وی، درمان، مراقبت و حمایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The campaign should also aim to reduce the stigmatization of victims of rape.
[ترجمه گوگل]این کمپین همچنین باید هدفش کاهش انگ قربانیان تجاوز جنسی باشد
[ترجمه ترگمان]این کمپین همچنین باید هدف کاهش بدنام سازی قربانیان تجاوز قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stigmatization of people with mental disabilities runs very deep, and it is very difficult for them to shed it.
[ترجمه گوگل]انگ زدن به افراد دارای معلولیت ذهنی بسیار عمیق است و رها کردن آن برای آنها بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]بدنامی افرادی که ناتوانی های ذهنی دارند، بسیار عمیق است و برای آن ها دشوار است که آن را بریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Any irrational form of stigmatization, be it based on race, gender, or religion, automatically assigns individuals who have that trait to an inferior category.
[ترجمه گوگل]هر شکل غیرمنطقی انگ زدن، خواه بر اساس نژاد، جنسیت یا مذهب باشد، به طور خودکار افرادی را که این ویژگی را دارند به یک دسته پایین تر نسبت می دهد
[ترجمه ترگمان]هر گونه شکل غیر منطقی زشتی که براساس نژاد، جنسیت یا مذهب باشد، به طور خودکار افرادی را تعیین می کند که این ویژگی را به طبقه پایین تر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Low social awareness and stigmatization with epilepsy are also major contributing factors.
[ترجمه گوگل]آگاهی اجتماعی پایین و انگ زدن به صرع نیز از عوامل اصلی کمک کننده هستند
[ترجمه ترگمان]آگاهی اجتماعی کم و بدنام سازی با صرع، عوامل مهمی در نقش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Support the fight against the stigmatization of sex workers.
[ترجمه گوگل]از مبارزه با انگ انگ زدن به کارگران جنسی حمایت کنید
[ترجمه ترگمان]از مبارزه علیه بدنام سازی کارگران جنسی حمایت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We can take action to oppose stigmatization in our environments and make better-informed interventions to properly fulfill these women's needs.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم برای مقابله با انگ زنی در محیط‌هایمان و انجام مداخلات آگاهانه‌تر برای برآورده کردن نیازهای این زنان اقدام کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم برای مقابله با بدنام سازی در محیط های خود اقدام کنیم و مداخلات better را به درستی انجام دهیم تا نیازهای این زنان را به درستی برآورده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, Human Rights Watch said that in practice, the new law is compounding the health risks, social marginalization, and stigmatization of suspected drug users.
[ترجمه گوگل]با این حال، دیده بان حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید خطرات سلامتی، به حاشیه راندن اجتماعی، و انگ مظنون به مصرف کنندگان مواد مخدر را تشدید می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، سازمان نظارت حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید، خطرات سلامتی، به حاشیه رانده شدن اجتماعی و بدنام کردن مصرف کنندگان مواد مخدر را تشدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Speaking in terms of sex work also helps take prostitution out of an invisible or unspeakable space, thereby removing moral charges that promote stereotypes and stigmatization.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در مورد کار جنسی به خارج کردن فحشا از فضای نامرئی یا غیرقابل توصیف نیز کمک می کند و در نتیجه اتهامات اخلاقی را که کلیشه ها و انگ ها را ترویج می کنند، از بین می برد
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن در زمینه کار سکس نیز به بیرون بردن فحشا از فضای نامریی یا غیرقابل بیان کمک می کند در نتیجه اتهامات اخلاقی را حذف می کند که رفتارهای کلیشه ای و زشتی را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although stigma has been studied extensively in psychology and sociology, there has been little research on stigmatization in organizational settings.
[ترجمه گوگل]اگرچه ننگ در روانشناسی و جامعه شناسی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، تحقیقات کمی در مورد انگ در محیط های سازمانی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]اگرچه ننگی که در روان شناسی و جامعه شناسی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، اما تحقیقات اندکی بر روی بدنامی در محیط های سازمانی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدنام سازی (اسم)
stigmatization

انگلیسی به انگلیسی

• act of characterizing something as disgraceful; act of marking with a stigma

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : stigmatize
✅️ اسم ( noun ) : stigmatization / stigma / stigmata / stigmatism / stigmatist
✅️ صفت ( adjective ) : stigmatic
✅️ قید ( adverb ) : stigmatically
انگ گذاری
بدنام سازی
انگ انگاری

بپرس