stigmatise

جمله های نمونه

1. Children in single-parent families must not be stigmatised.
[ترجمه گوگل]فرزندان خانواده های تک والدی نباید مورد انگ انگاشته شوند
[ترجمه ترگمان]کودکان در خانواده های تک سرپرست نباید با ننگ رو به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was stigmatised as an ex - convict.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک محکوم سابق انگ انگ زده شد
[ترجمه ترگمان]اون مثل یه جبر کار سابق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The AIDS epidemic further stigmatised gays.
[ترجمه گوگل]اپیدمی ایدز بیشتر به همجنسگرایان انگ انگ زد
[ترجمه ترگمان]اپیدمی ایدز هم اکنون هم همجنس گرایان را بدنام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For instance, the child may have been stigmatised by a physical handicap and rejected by peers for a number of years.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ممکن است کودک چندین سال به دلیل نقص جسمانی مورد انگ قرار گرفته باشد و توسط همسالان طرد شده باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ممکن است کودک با یک نقص جسمانی رو به رو بوده و برای چند سال توسط همسالان رد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They fear that such produce would be stigmatised even though it was safe to eat.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسند که چنین محصولاتی با وجود اینکه خوردن آن بی خطر بود، مورد انگ قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]آن ها از این می ترسند که این محصولات حتی اگر برای خوردن بی خطر باشند، ننگ محسوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In fact, she felt disclosing it would stigmatise her.
[ترجمه گوگل]در واقع، او احساس می کرد که افشای این موضوع به او انگ می شود
[ترجمه ترگمان]در واقع احساس می کرد که این موضوع او را لو خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It does not stigmatise these nations, seeing them as business partners or "old friends".
[ترجمه گوگل]این ملت ها را به عنوان شرکای تجاری یا "دوستان قدیمی" تلقی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این کشور با دیدن آن ها به عنوان شرکای تجاری یا \"دوستان قدیمی\" این کشورها را به رسمیت نمی شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But grammarians intent on prescribing rules of correct usage preferred he over they and stigmatised the latter as incorrect.
[ترجمه گوگل]اما دستور زبان نویسانی که قصد تجویز قواعد کاربرد صحیح را داشتند، او را بر آنها ترجیح دادند و انگ دومی را نادرست دانستند
[ترجمه ترگمان]اما دستور grammarians مبنی بر تجویز مقررات استفاده صحیح، او را بر آن ترجیح داد و آن را نادرست خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If it is discovered, employee theft is one of the least stigmatised of crimes.
[ترجمه گوگل]در صورت کشف، سرقت کارکنان یکی از کمترین انگ های جنایتی است
[ترجمه ترگمان]اگر کشف شود، دزدی از کارمندان یکی از کم ترین لکه ننگ محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the Occupy movement gathers critical strength around the globe, so the efforts to marginalise and stigmatise it grow as well.
[ترجمه گوگل]همانطور که جنبش تسخیر قدرت انتقادی را در سراسر جهان جمع می کند، تلاش ها برای به حاشیه راندن و انگ زدن به آن نیز افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]همان طور که جنبش اشغال نیروی حیاتی در سراسر جهان را جمع آوری می کند، تلاش های to و stigmatise نیز به خوبی رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the most disappointing feelings I have about last night is that a few wicked people will stigmatise a whole generation.
[ترجمه گوگل]یکی از ناامید کننده ترین احساساتی که در مورد دیشب دارم این است که چند انسان شرور یک نسل کامل را انگ خواهند زد
[ترجمه ترگمان]یکی از the احساساتی که دیشب دارم این است که چند نفر آدم شرور نسل اندر نسل را نابود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The matter is delicate, not only because some of France's Muslim groups consider that such a move would further stigmatise Islam.
[ترجمه گوگل]موضوع ظریف است، نه تنها به این دلیل که برخی از گروه‌های مسلمان فرانسه بر این باورند که چنین اقدامی باعث انگ بیشتر اسلام می‌شود
[ترجمه ترگمان]این موضوع بسیار حساس است، نه تنها به این دلیل که برخی از گروه های مسلمان فرانسه می دانند که چنین حرکتی بیشتر به اسلام تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• characterize something as disgraceful; mark with a stigma; brand or condemn as disgraceful; treat a person in an unjust manner by disapproving of him/her (also stigmatize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : stigmatize
✅️ اسم ( noun ) : stigmatization / stigma / stigmata / stigmatism / stigmatist
✅️ صفت ( adjective ) : stigmatic
✅️ قید ( adverb ) : stigmatically
جعلی دانستن
بی اعتبار کردن، انگ چسباندن، تهمت زدن
بدنام کردن، خوار و ذلیل کردن، لکه دار کردن شخصیت فردی، ننگ گذاشتن بر روی فردی

بپرس