🔸 معادل فارسی:
خویشتن داری / کنترل احساسات / حفظ ظاهر / بی احساسی ظاهری
در زبان فرهنگی و رفتاری:
اشاره به رفتاری که فرد در شرایط دشوار، احساسات خود را بروز نمی دهد و ظاهر آرام یا قوی خود را حفظ می کند
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – خویشتن دار ) :**
حفظ آرامش و خودداری از بروز احساسات، به ویژه در مواجهه با درد، غم، یا بحران
مثال: He kept a stiff upper lip during the funeral.
در مراسم خاک سپاری، ظاهر آرامش رو حفظ کرد.
2. ** ( فرهنگی – بریتانیایی ) :**
در فرهنگ بریتانیایی، نماد وقار، کنترل، و عدم ابراز احساسات شدید در برابر سختی ها
مثال: The British are often stereotyped as having a stiff upper lip.
بریتانیایی ها اغلب به داشتن خویشتن داری معروف اند.
3. ** ( استعاری – انتقادی یا تحسینی ) :**
گاهی به عنوان تحسین برای قدرت روانی، و گاهی انتقاد از سرکوب احساسات یا بی توجهی به آسیب های درونی
مثال: Her stiff upper lip masked years of emotional pain.
خویشتن داری اش سال ها درد عاطفی رو پنهان کرده بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
emotional restraint – stoicism – self - control – composure – detachment
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
این اصطلاح در ادبیات، فیلم ها، و تحلیل های فرهنگی برای توصیف شخصیت هایی به کار می ره که در برابر بحران ها احساساتشون رو پنهان می کنن.
در روان شناسی مدرن، گاهی *stiff upper lip* به عنوان مانعی برای سلامت روان شناخته می شه، چون ممکنه فرد از کمک گرفتن یا ابراز آسیب خودداری کنه.
خویشتن داری / کنترل احساسات / حفظ ظاهر / بی احساسی ظاهری
در زبان فرهنگی و رفتاری:
اشاره به رفتاری که فرد در شرایط دشوار، احساسات خود را بروز نمی دهد و ظاهر آرام یا قوی خود را حفظ می کند
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – خویشتن دار ) :**
حفظ آرامش و خودداری از بروز احساسات، به ویژه در مواجهه با درد، غم، یا بحران
مثال: He kept a stiff upper lip during the funeral.
در مراسم خاک سپاری، ظاهر آرامش رو حفظ کرد.
2. ** ( فرهنگی – بریتانیایی ) :**
در فرهنگ بریتانیایی، نماد وقار، کنترل، و عدم ابراز احساسات شدید در برابر سختی ها
مثال: The British are often stereotyped as having a stiff upper lip.
بریتانیایی ها اغلب به داشتن خویشتن داری معروف اند.
3. ** ( استعاری – انتقادی یا تحسینی ) :**
گاهی به عنوان تحسین برای قدرت روانی، و گاهی انتقاد از سرکوب احساسات یا بی توجهی به آسیب های درونی
مثال: Her stiff upper lip masked years of emotional pain.
خویشتن داری اش سال ها درد عاطفی رو پنهان کرده بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
این اصطلاح در ادبیات، فیلم ها، و تحلیل های فرهنگی برای توصیف شخصیت هایی به کار می ره که در برابر بحران ها احساساتشون رو پنهان می کنن.
در روان شناسی مدرن، گاهی *stiff upper lip* به عنوان مانعی برای سلامت روان شناخته می شه، چون ممکنه فرد از کمک گرفتن یا ابراز آسیب خودداری کنه.
حفظ خونسردی در موقعیت دشوار
زبون به دهن گرفتن
دندون رو جیگر گذاشتن
دندون رو جیگر گذاشتن
به روی خود نیاوردن
خویشتنداری
خودداری
خودداری
خم به ابرو نیاوردن
منظور آرام ماندن و نشان ندادن احساس ترس در هنگام رویارویی با مشکلات
( چون در شرایط ترس لب بالا شروع به لرزیدن می کند )
The phrase is most commonly heard as part of the idiom "keep a stiff upper lip", and has traditionally been used to describe an attribute of British people in remaining resolute and unemotional when faced with adversity.
... [مشاهده متن کامل]
A sign of weakness is trembling of the upper lip, hence the saying keep a stiff upper lip. When a person's upper lip begins to tremble, it is one of the first signs that the person is scared or shaken by experiencing deep emotion.
( چون در شرایط ترس لب بالا شروع به لرزیدن می کند )
... [مشاهده متن کامل]
کنترل احساسات و آرام ماندن در شرایط سخت
صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن