stiff necked

/ˈstɪfˈnekt//stɪfnekt/

لجوج، لجباز، سر سخت، کله شق، گردن کلفت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a rigid or inflexible neck.

(2) تعریف: stubborn; obstinate; unyielding.

- She's too stiff-necked to change her opinion.
[ترجمه گوگل] او آنقدر سفت است که نمی تواند نظرش را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان] خیلی محکمه که نظر او را عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stubborn
someone who is stiff-necked is proud and stubborn; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

haughty and stubborn ( New Oxford American Dictionary )
مغرور و سر سخت؛ یکدنده؛ خود رأی؛ مستبد بالرأی؛ گردن کلفت؛ زبون نفهم
Example 1: 👇
My father only bought it to annoy his stiff - necked neighbours.
...
[مشاهده متن کامل]

پدرم فقط برای آزار همسایه های کله شقش ( گردن کلفتش؛ زبون نفهمش ) آن را خرید.
Example 2: 👇
What happens when I tell them that you're every bit as stiff - necked and honest as I am?
چی میشه وقتی بهشون بگم شما هم مثل من سرسخت و صادقید؟
Example 3: 👇
But others of those who had struck him continued in their stiff - necked wickedness and did not come to ask for forgiveness.
اما برخی دیگر از کسانی که او را زده بودند به شرارت و گردن کلفتی خود ادامه دادند و برای طلب بخشش نیامدند.

stiff necked

بپرس