1. he is a stickler for discipline
در مورد انضباط وسواس دارد.
2. He has become something of a stickler for the finer observances of royal protocol.
[ترجمه گوگل]او برای رعایت دقیقتر پروتکل سلطنتی به چیزی شبیه یک دلبند تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]او برای the ظریف پروتکل سلطنتی به چیزی شبیه به یک stickler تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's a stickler for detail/accuracy/efficiency.
[ترجمه گوگل]او برای جزئیات/دقت/بازدهی بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک stickler برای جزئیات \/ دقت \/ کارایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a stickler for the correct usage of English.
[ترجمه گوگل]او برای استفاده صحیح از زبان انگلیسی متمایز بود
[ترجمه ترگمان]او یک stickler برای استفاده صحیح از انگلیسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lucy was a stickler for perfection, and everything had to be exactly right.
[ترجمه گوگل]لوسی به دنبال کمال بود و همه چیز باید دقیقاً درست باشد
[ترجمه ترگمان]لوسی در مورد کمال در گیر بود و همه چیز باید درست می بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The chancellor is clearly no stickler for fiscal purity.
[ترجمه گوگل]صدراعظم به وضوح به خلوص مالی پایبند نیست
[ترجمه ترگمان]صدراعظم به وضوح هیچ توضیحی برای خلوص مالی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Montgomery is a stickler for defense, and Moseley caught on quickly.
[ترجمه گوگل]مونتگومری برای دفاع سختگیر است و موزلی به سرعت به بازی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]مونتگومری یک stickler برای دفاع است، و Moseley به سرعت دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A stickler for realism, he was frustrated by an obstinacy in his models as strong as his own.
[ترجمه گوگل]او که به واقعگرایی پایبند بود، از لجبازی در مدلهایش به اندازه مدل خود ناامید شد
[ترجمه ترگمان]او از کله شقی در مدل های خود به اندازه خود او نا امید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The loosest woman is a stickler for etiquette and elocution.
[ترجمه گوگل]بی بند و بارترین زن برای آداب و کلام گیر است
[ترجمه ترگمان]The زن به خاطر آداب و رسوم و سخنوری شهره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Charman, a stickler for musical purity, did not relish the idea.
[ترجمه گوگل]چارمن که به دنبال خلوص موسیقی بود، از این ایده خوشش نمی آمد
[ترجمه ترگمان]Charman که در خور عفت موسیقی بود از این فکر خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is a stickler for formality.
12. Lucy was a stickler for perfection, and everything had to be exactly right, rehearsed down to a T.
[ترجمه گوگل]لوسی علاقه مند به کمال بود، و همه چیز باید دقیقاً درست باشد، تا حد T
[ترجمه ترگمان]لوسی در مورد کمال در گیر بود و همه چیز باید درست می بود، و همه چیز را با یک تی تمرین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A stickler for meanings, he liked to be called not internationalist, but cosmopolitan.
[ترجمه گوگل]او که دلبسته معانی بود، دوست داشت او را نه انترناسیونالیست، بلکه جهانوطن خطاب کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر معانی، او دوست داشت که نه internationalist، بلکه بین المللی خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You will find Mrs. Carboy a stickler about trifles.
[ترجمه گوگل]خانم کاربوی را خواهید دید که در مورد چیزهای بی اهمیت است
[ترجمه ترگمان]شما خانم carboy را در مورد چیزهای جزیی در گیر خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید