آبروی خود را به خطر انداختن
خود را در معرض تمسخر قرار دادن
John stuck his neck out and told the boss what we thought of him.
خود را در معرض تمسخر قرار دادن
اصطلاح
ریسک کردن، خود را در موقعیت خطر قرار دادن
... [مشاهده متن کامل]
اعتبار خودمو برات گذاشتم وسط
برات ریش گذاشتم وسط
برات ریش گذاشتم وسط
ریسک نظر دادن درمورد چیزی
معادلش میشه
put your neck out
ریسک کردن
I have put my neck out enough for your idea .
به اندازه ی کافی روی ایده ی شما ریسک کردم .
من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
languageyar@
ریسک کردن
به اندازه ی کافی روی ایده ی شما ریسک کردم .
من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
با نظر مخالف دادن موقعیت خود را به خطر انداختن
دل به دریا زدن ، خطر کردن
Take a risk
مثال:
I’m really sticking my neck out by investing my money in this idea.
مثال: