stick up for


(عامیانه) حمایت کردن، پشتیبانی کردن، دفاع کردن

جمله های نمونه

1. Can't you stick up for yourself sometimes?
[ترجمه Misha] نمی تونی گاهی اوقات هوای خودت رو داشته باشی ( از حقتدفاع کنی ) ؟
|
[ترجمه گوگل]نمی تونی بعضی وقتا به خودت فکر کنی؟
[ترجمه ترگمان]نمی توانی بعضی وقت ها به خودت بچسبی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many men began to stick up for the rights of women and children.
[ترجمه مرضیه] بسیاری از مردها شروع به حمایت از حقوق زنان و بچه ها کردند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردان شروع به دفاع از حقوق زنان و کودکان کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شروع به چسبیدن به حقوق زنان و کودکان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't grovel — stick up for yourself!
[ترجمه گوگل]غرغر نشوید - خودتان را حفظ کنید!
[ترجمه ترگمان]خودت رو سرزنش نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's always known how to stick up for herself.
[ترجمه گوگل]او همیشه می‌دانست که چگونه از خودش دفاع کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه می داند چه طور باید خودش را سرپا نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can stick up for myself.
[ترجمه فروغ] می تونم هوای خودمو داشته باشم
|
[ترجمه گوگل]من می توانم برای خودم نگه دارم
[ترجمه ترگمان] میتونم واسه خودم بمونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was asked to stick up for the victims of the earthquake.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که برای قربانیان زلزله دفاع کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا برای قربانیان زلزله مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't worry-I'll stick up for you.
[ترجمه گوگل]نگران نباش - من به شما کمک خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، منتظرت میمونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't allow those big boys to bully you stick up for yourself!
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید آن پسرهای بزرگ که شما را برای خودتان قلدری کنند!
[ترجمه ترگمان]به اون پسرهای بزرگ اجازه نده که تو رو به خاطر خودت نگه دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stick up for what you believe.
[ترجمه گوگل]به آنچه اعتقاد دارید پایبند باشید
[ترجمه ترگمان] به خاطر چیزی که باور داری پایبند باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She taught her children to stick up for themselves at school.
[ترجمه گوگل]او به فرزندانش یاد می‌داد که در مدرسه از خودشان دفاع کنند
[ترجمه ترگمان]او به بچه هایش یاد داد که به مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I try to stick up for her but sometimes I make fun of her because I want to be like my friends.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از او دفاع کنم اما گاهی اوقات او را مسخره می کنم زیرا می خواهم مانند دوستانم باشم
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم به او تکیه کنم، اما بعضی وقت ها او را مسخره می کنم، چون دلم می خواهد مثل دوستانم باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stick up for the principles.
[ترجمه گوگل]به اصول پایبند باشید
[ترجمه ترگمان]به اصول و اصول پایبند باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To emblematize and stick up for peace, friendship, health, civilization for everyone is our tenet.
[ترجمه گوگل]نمادسازی و حمایت از صلح، دوستی، سلامتی، تمدن برای همه، اصل ماست
[ترجمه ترگمان]برای صلح، دوستی، سلامت، تمدن برای همه، مرام ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is so holy to emblematize and stick up for peace, friendship, health, civilization, happiness and beauty for everyone is our tenet.
[ترجمه گوگل]این بسیار مقدس است که نماد صلح، دوستی، سلامتی، تمدن، شادی و زیبایی برای همه باشد، اصل ما است
[ترجمه ترگمان]این برای emblematize بسیار مقدس است و برای صلح، دوستی، سلامت، تمدن، شادی و زیبایی برای هر کس مرام ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You have to stick up for what you believe in.
[ترجمه گوگل]شما باید برای چیزی که به آن اعتقاد دارید پایبند باشید
[ترجمه ترگمان]تو باید به خاطر چیزی که بهش اعتقاد داری بچسبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

جانب داری کردن
هوای کسی را داشتن
پشت کسی بودن ، پشتیبانی و حمایت کردن
حمایت کردن . دفاع کردن

بپرس