FA: "کارگران با اعتصاب کردن، حسابی به رئیس فشار آوردند. "
- - -
... [مشاهده متن کامل]
FA: "بعد از تقلبش، با افشای حقیقت حسابی تلافی کردم. "
- - -
FA: "در فینال، با برد ۵ - ۰ حسابی رقیبان را له کردیم. "
- - -
FA: "بانک با بهرههای وحشتناک حسابی سرمان کلاه گذاشت. "
- - -
FA: "بسه دیگه، قبول دارم تو این کار از من بهترینی!"
- - -
FA: "بعد از آن حادثه، زندگی حسابی با او بدرفتاری کرد. "
- - -
- "Stick it to" translates to فشار آوردن ( pressure ) , تلافی کردن ( revenge ) , or کلاه گذاشتن ( cheat ) based on context.
- For humiliation, له کردن ( crush ) or بدرفتاری کردن ( mistreat ) work.