1 -
to be unable to say the words you want to say, usually because of a strong emotion
ناتوان بودن در بیان کلماتی که می خواهید بگویید، معمولاً به دلیل احساسات شدید، بغض در گلو کردن
She looked at him, but her voice stuck in her throat.
... [مشاهده متن کامل]
2 -
( US stick in someone's craw )
to make you angry
عصبانی کردن کسی
It really sticks in my throat that I did all the work, and she's getting all the credit.
ناتوان بودن در بیان کلماتی که می خواهید بگویید، معمولاً به دلیل احساسات شدید، بغض در گلو کردن
... [مشاهده متن کامل]
2 -
عصبانی کردن کسی