stick back up

پیشنهاد کاربران

1. The poster fell down; can you stick it back up?
- پوستر افتاد؛ می توانی دوباره آن را بچسبانی؟
2. The tape isn’t strong enough to stick it back up.
- چسب به اندازهٔ کافی قوی نیست که آن را دوباره نگه دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

3. After the storm, we had to stick all the signs back up.
- بعد از طوفان، مجبور شدیم تمام تابلوها را دوباره نصب کنیم.
4. The sticker peeled off, but I stuck it back up.
- برچسب کنده شد، اما من دوباره آن را چسباندم.
5. He fell but quickly stuck back up and kept running.
- او افتاد اما سریع بلند شد و به دویدن ادامه داد.
6. The team was losing but stuck back up in the second half.
- تیم در حال باخت بود، اما در نیمهٔ دوم دوباره جان گرفت.
7. If the hook falls, just stick it back up on the wall.
- اگر قلاب افتاد، کافی است دوباره آن را به دیوار بچسبانی.
8. She helped me stick the decorations back up after they fell.
- او به من کمک کرد تزئینات را بعد از افتادن دوباره نصب کنیم.
9. The glue dried out, so I couldn’t stick it back up.
- چسب خشک شده بود، پس نتوانستم دوباره آن را بچسبانم.
10. No matter how many times life knocks you down, stick back up!
- مهم نیست زندگی چند بار زمینت می زند، دوباره برخیز!
- - -
نکته:
- "Stick back up" معمولاً معنای "دوباره چسباندن" یا "دوباره بلند شدن" دارد.
- در برخی موارد، می تواند به معنای "پشتیبانی دوباره" یا "سرپا نگه داشتن" هم باشد.
deepseek