stewpot

جمله های نمونه

1. She scooped the chicken bones back into the stewpot.
[ترجمه گوگل]استخوان های مرغ را دوباره داخل قابلمه ریخت
[ترجمه ترگمان]او استخوان های جوجه را دوباره در دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As if being reared for the stewpot wasn't bad enough, these chickens have been bred into a form their own ancestors surely wouldn't recognize.
[ترجمه گوگل]انگار که پرورش دادن برای خورش به اندازه کافی بد نبود، این جوجه ها به شکلی پرورش یافته اند که اجداد خودشان آن را تشخیص نمی دهند
[ترجمه ترگمان]انگار که برای the بزرگ شده اند، به اندازه کافی بد نبود، این جوجه ها به شکلی پرورش داده می شدند که نیاکان خودشان به طور حتم recognize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. New heat-resistant stewpot and tableware stand proudly without peer in this generation.
[ترجمه گوگل]خورش و ظروف غذاخوری مقاوم در برابر حرارت جدید با افتخار بدون همتا در این نسل ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]stewpot مقاوم در برابر گرما و کارد و چنگال با غرور در این نسل ایستادگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. New heat - resistant stewpot and taBleware stand proudly without peer in this generation.
[ترجمه گوگل]خورش خورش و ظروف قابلمه مقاوم در برابر حرارت جدید با افتخار بدون همتا در این نسل ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]stewpot مقاوم در برابر حرارت جدید و tableware بدون همتای خود در این نسل ایستادگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A hungry wolf's attempts to fatten a chicken for his stewpot have unexpected results.
[ترجمه گوگل]تلاش یک گرگ گرسنه برای چاق کردن مرغ برای خورش خود نتایج غیرمنتظره ای دارد
[ترجمه ترگمان]تلاش گرگ گرسنه برای پروار کردن جوجه برای stewpot نتیجه غیر منتظره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The highbrow Le Monde dismissed it as a vacuous gigantic stewpot.
[ترجمه گوگل]لوموند آن را به عنوان یک خورش غول پیکر خالی رد کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه فاضل لوموند آن را پوچ و پوچ قلمداد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He does not see how he can empty his stewpot in time for coffee.
[ترجمه گوگل]او نمی بیند که چگونه می تواند خورش خود را به موقع برای قهوه خالی کند
[ترجمه ترگمان]او نمی داند که چگونه می تواند غذای خود را در موقع صرف قهوه خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once the instru-ments are worn out, the musicians, and a conductor who doubles as cook, toss each onesintosa stewpot to make soup -- to be enjoyed by the audience after the concert.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سازها فرسوده شدند، نوازندگان و یک رهبر ارکستر که به عنوان آشپز مشغول به کار است، هر ظرف خورش سینتوسا را ​​برای تهیه سوپ پرتاب می کنند - تا تماشاگران پس از کنسرت از آن لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the فرسوده می شوند، نوازندگان و یک رهبر ارکستر که آشپز را دو نفره می کند، هر یک از onesintosa stewpot را به سوی سوپ پرتاب می کنند - - تا پس از کنسرت از شنوندگان لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As to dig out something I wrote for you and throw it into a stewpot.
[ترجمه گوگل]مثل اینکه چیزی را که برایت نوشتم بیرون بیاورم و در خورش بیندازم
[ترجمه ترگمان]سعی کن یه چیزی پیدا کنی که برات نوشتم و پرتش کردم تو دهنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• big and heavy pot used for making stews

پیشنهاد کاربران

قابلمه آبگوشت
Ex. The stewpot hanging from three poles over the fire.
قابلمه آبگوشتی که از سه پایه روی آتش آویزان است.
ظرفی برای پختن خورِشت یا همون قابلمه