stereoscopic

/ˌsterɪəˈskɒpɪk//ˌsterɪəˈskɒpɪk/

معنی: برجسته بین
معانی دیگر: برجسته نمایشی، وابسته به برجسته نمایی، برجسته بینی

جمله های نمونه

1. The embracing stereoscopic action gives a truer measure of volume, mass and space.
[ترجمه گوگل]عملکرد استریوسکوپی در آغوش باز اندازه گیری واقعی تری از حجم، جرم و فضا می دهد
[ترجمه ترگمان]اقدام embracing شامل یک معیار واقعی تر از حجم، جرم و فضا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To fully comprehend space we need stereoscopic touch, hearing and vision.
[ترجمه گوگل]برای درک کامل فضا به لمس، شنوایی و بینایی استریوسکوپیک نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]برای درک کامل فضا نیاز به لمس، شنوایی و بینایی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This guy was from stereoscopic vision.
[ترجمه گوگل]این مرد از دید استریوسکوپی بود
[ترجمه ترگمان] این یارو از دید stereoscopic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. TV micro stereoscopic imaging system is used as the stereoscopic visual sensor of a micromanipulation system.
[ترجمه گوگل]سیستم تصویربرداری میکرو استریوسکوپی تلویزیون به عنوان حسگر بصری استریوسکوپی یک سیستم میکرومانیپولاسیون استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم تصویربرداری میکرو stereoscopic به عنوان حسگر دیداری stereoscopic یک سیستم micromanipulation استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This stereoscopic film is thought of as interesting.
[ترجمه گوگل]این فیلم استریوسکوپی جالب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این فیلم stereoscopic به عنوان یک موضوع جالب در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new detect method of realizing football stereoscopic vision matching is presented based on the Binocular Vision Model in YUV color space.
[ترجمه گوگل]یک روش تشخیص جدید برای تحقق تطبیق دید استریوسکوپی فوتبال بر اساس مدل دید دوچشمی در فضای رنگی YUV ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش تشخیص جدید تشخیص تصویر stereoscopic فوتبال، براساس مدل چشم انداز binocular در فضای رنگ YUV ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its stereoscopic shape was observed in long views, the apical and parasternal four chamber views of left ventriculum and its regurgitant extent were estimated.
[ترجمه گوگل]شکل استریوسکوپی آن در نماهای بلند مشاهده شد، نماهای چهار حفره ای آپیکال و پاراسترنال بطن چپ و وسعت برگشتی آن برآورد شد
[ترجمه ترگمان]شکل stereoscopic آن در نماهای درازی مشاهده شد، که بافت رویانی و parasternal چهار نمایی از ventriculum چپ و میزان regurgitant آن تخمین زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By field test, the demo Auto - stereoscopic Display system based on single DMD can primarily get work.
[ترجمه گوگل]با آزمایش میدانی، سیستم نمایش خودکار - استریوسکوپی نسخه ی نمایشی مبتنی بر DMD واحد می تواند در درجه اول کار کند
[ترجمه ترگمان]در تست می دانی، سیستم نمایش خودکار Auto - stereoscopic براساس تک DMD می تواند در درجه اول کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Technique of hidden surface can enhance the stereoscopic effects and intuitive effects, and make the drawing express the definite shape.
[ترجمه گوگل]تکنیک سطح پنهان می تواند جلوه های استریوسکوپی و جلوه های بصری را افزایش دهد و نقاشی را به شکل مشخصی بیان کند
[ترجمه ترگمان]تکنیک سطح پنهان می تواند اثرات stereoscopic و اثرات بصری را افزایش دهد و رسم و رسم را به شکل مشخص بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results Stereoscopic vision was associated with optic vision, anisometropia, operation time and age.
[ترجمه گوگل]دید Results Stereoscopic با دید بینایی، آنیزومتروپی، زمان عمل و سن همراه بود
[ترجمه ترگمان]نتایج stereoscopic نتایج با دیدگاه بینایی، anisometropia، زمان بهره برداری و عصر همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Timothy Spahr, 2 peered through a stereoscopic microscope, shook his head and looked again.
[ترجمه گوگل]تیموتی اسپهر، 2، از طریق میکروسکوپ استریوسکوپی نگاه کرد، سرش را تکان داد و دوباره نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]تیم وتی Spahr ۲ با دقت به زیر میکروسکوپ stereoscopic نگاه کرد و سرش را تکان داد و دوباره نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They also show in relief when viewed as a stereoscopic pair.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین وقتی به عنوان یک جفت استریوسکوپی در نظر گرفته می شوند، تسکین پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین هنگامی که به عنوان یک جفت stereoscopic دیده می شوند، با آسودگی خاطر نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Single-frame shots of a site or feature are usual, although stereoscopic pairs of obliques considerably assist subsequent interpretation.
[ترجمه گوگل]عکس‌های تک فریمی از یک سایت یا ویژگی معمول هستند، اگرچه جفت‌های مایل استریوسکوپی به طور قابل‌توجهی به تفسیر بعدی کمک می‌کنند
[ترجمه ترگمان]عکس های بدون فریم از یک سایت یا ویژگی معمول هستند، اگر چه stereoscopic جفت از obliques به طور قابل توجهی به تفسیر بعدی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His was a household name when the craze for stereoscopic views was fashionable.
[ترجمه گوگل]زمانی که شوق نماهای استریوسکوپی مد بود، او نام آشنا بود
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام بود که جنون او مد روز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برجسته بین (صفت)
stereoscopic

تخصصی

[برق و الکترونیک] استریو اسکوپ واژه ای برای اشاره به تصویر دیداری سه بعدی که با استفاده از دو تصویر اندکی متفاوت ساخته می شود که در مغز انسان با یکدیگر ترکیب شده و به صورت عمق دار به نظر می رسد.

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to stereoscopy; of or pertaining to a stereoscope

پیشنهاد کاربران

بپرس