• : تعریف: the daughter of one's stepmother or stepfather by a previous marriage.
جمله های نمونه
1. The prince and the eldest stepsister rode away together.
[ترجمه سجاد میثاقی] پرنسس و ناخواهری بزرگتر با هم رفتند
|
[ترجمه گوگل]شاهزاده و بزرگترین خواهر ناتنی با هم رفتند [ترجمه ترگمان]شاهزاده و خواهر بزرگ تر با هم رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The prince and the stepsister rode into the forest again.
[ترجمه گوگل]شاهزاده و خواهر ناتنی دوباره سوار جنگل شدند [ترجمه ترگمان]شاهزاده و خواهر stepsister دوباره به جنگل رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My sly little stepsister Katie calls me Andy Pandy.
[ترجمه گوگل]خواهرخوانده کوچکم کتی مرا اندی پاندی صدا می کند [ترجمه ترگمان] کتی خواهر کوچولو، \"اندی Pandy\" صدام می کنه (اندی Pandy) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Oddly, his mother and father were stepbrother and stepsister to each other.
[ترجمه گوگل]به طرز عجیبی، مادر و پدرش برادر ناتنی و خواهرخوانده یکدیگر بودند [ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، پدر و مادرش برادر ناتنی و خواهر ناتنی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mary's stepsister, Claire, was pregnant by Byron, who was now tired of her.
[ترجمه گوگل]خواهر ناتنی مری، کلر، از بایرون باردار بود که اکنون از او خسته شده بود [ترجمه ترگمان]خواهر کوچک مری، کلر، که حالا دیگر از او خسته شده بود، حامله بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One stepsister is singing a song.
[ترجمه گوگل]یک خواهر ناتنی دارد آهنگ می خواند [ترجمه ترگمان]One آواز می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Yes. She is a friend of my stepsister. I know where she lives.
[ترجمه گوگل]آره او دوست خواهر ناتنی من است میدونم کجا زندگی میکنه [ترجمه ترگمان]آ ره اون دوست خواهر خونده منه من میدونم اون کجا زندگی میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was also going to have a new stepsister.
[ترجمه گوگل]او همچنین قرار بود یک خواهر ناتنی جدید داشته باشد [ترجمه ترگمان]او هم قصد داشت یک stepsister جدید داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If you want I'll invite my stepsister and her to have dinner with us.
[ترجمه گوگل]اگه بخوای من خواهر ناتنی ام و او را دعوت می کنم تا با ما شام بخوریم [ترجمه ترگمان]اگر می خواهید من خواهر stepsister را دعوت کنم تا با ما شام بخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Why they call you an ugly stepsister, I'll never know.
[ترجمه گوگل]چرا آنها شما را یک خواهر ناتنی زشت صدا می کنند، من هرگز نمی دانم [ترجمه ترگمان]چرا باید تو رو یه خواهر stepsister زشت صدا کنن، من هیچ وقت نمی دونم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sure. If you want I'll invite my stepsister and her to have dinner with us.
[ترجمه گوگل]مطمئن اگه بخوای من خواهر ناتنی ام و او را دعوت می کنم تا با ما شام بخوریم [ترجمه ترگمان] حتما اگر می خواهید من خواهر stepsister را دعوت کنم تا با ما شام بخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Percy, Lord Byron, John Polidori, and Mary's stepsister, Claire, were the others present.
[ترجمه گوگل]پرسی، لرد بایرون، جان پولیدوری و خواهر ناتنی مری، کلر، دیگر حاضران بودند [ترجمه ترگمان]پرسی، لرد بایرون، جان Polidori، خواهر stepsister، کلر، بقیه هم حضور داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You're looking for Carter?The worm is dating my stepsister.
[ترجمه گوگل]شما به دنبال کارتر هستید؟ کرم با خواهر ناتنی من قرار می گذارد [ترجمه ترگمان]دنبال \"کارتر\" می گردی؟ کرم با خواهر stepsister قرار میزاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ms Sanson-Rejouis's stepsister, Caroline Larnach, told the Australian Broadcasting Corporation that the little girl was needed medical help.
[ترجمه گوگل]خواهر ناتنی خانم سانسون-رجوئیس، کارولین لارناک، به شرکت پخش استرالیایی گفت که دختر کوچک به کمک پزشکی نیاز دارد [ترجمه ترگمان]خانم Sanson - stepsister، کارولین Larnach، به بنگاه سخن پراکنی استرالیا گفت که این دختر کوچک به کمک پزشکی نیاز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خواهر اندر (اسم)
half-sister, stepsister
ناخواهری (اسم)
stepsister
انگلیسی به انگلیسی
• daughter of one's stepparent your stepsister is the daughter of your stepfather or stepmother. daughter of the mother or father of a previous marriage; daughter of a step-father or of a step-mother
پیشنهاد کاربران
Step sister - step brother دو برادر یا دو خواهر یا. . . که هیچ نسبتی نداشته باشند جز اینکه والدینشون با هم ازدواج کرده باشند. همین Half - sister - half - brother دو برادر یا دو خواهر یا. . . که یک پدر یا مادر مشترک از اون رابطه داشته باشند.