stepped

/ˈstept//stept/

پله دار

جمله های نمونه

1. a stepped test
آزمون مرحله ای

2. he stepped off fifty meters
با قدم پنجاه متر اندازه گرفت.

3. he stepped to the phone
به سوی تلفن قدم برداشت.

4. i stepped over the box
از روی جعبه گام برداشتم.

5. she stepped on sheep dirt
او روی کثافت گوسفند پا گذاشت.

6. they stepped into the room hand-in-hand
دست در دست هم وارد اتاق شدند.

7. terraces were stepped up the sides of the hill
اطراف تپه را با تراس بندی پله پله کرده بودند.

8. when she stepped on the boards
وقتی پا به صحنه گذاشت

9. he gasped as he stepped into that icy water
تا وارد آن آب سرد شد نفسش بند آمد.

10. after his father's death, he stepped into a large fortune
پس از مرگ پدرش ثروت فراوانی به او رسید.

11. while he was burlesquing the teacher, the teacher stepped in!
همین طور که داشت ادای معلم را در می آورد معلم وارد شد!

12. He stepped back, affronted by the question.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی از این سوال عقب رفت
[ترجمه ترگمان]از این سوال سخت رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No one has yet stepped forward to claim responsibility for the attack.
[ترجمه گوگل]هنوز کسی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس هنوز قدمی به جلو نگذاشته است تا مسئولیت این حمله را بر عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You stepped out of my dreams andsintosmy arms. I can't let you go. Happy Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]تو از رویاها و آغوش من بیرون رفتی نمیتونم بذارم بری روز ولنتاین مبارک
[ترجمه ترگمان]تو از خواب my بیرون اومدی نمی تونم بذارم بری روز ولنتاین مبارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I stepped aside so that she might come in.
[ترجمه گوگل]کنار رفتم تا او بیاید داخل
[ترجمه ترگمان]به کناری قدم گذاشتم تا او بیاید داخل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He stepped forward and she backed away in alarm.
[ترجمه گوگل]او جلو رفت و او با نگرانی عقب رفت
[ترجمه ترگمان]او قدمی به جلو برداشت و با نگرانی عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The country stepped up internal security.
[ترجمه گوگل]این کشور امنیت داخلی را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]این کشور امنیت داخلی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] پله ای

پیشنهاد کاربران

کلمه "stepped" در انگلیسی، فعل گذشته ی فعل "step" است که به معنای "پله گذاشتن"، "قدم گذاشتن" یا "ورود به یک مرحله جدید" استفاده می شود. همچنین می تواند به مفهوم "شروع کردن به انجام کاری" نیز باشد. به عنوان مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

- She stepped into the room quietly. ( او به آرامی وارد اتاق شد. )
- He stepped up to the challenge. ( او با چالش روبرو شد. )
منبع CHATGPT4. 00

مرحله ای
پیاده شدن
پله ای
گام برداشتن
پلکانی

بپرس