stepladder

/ˈsteˌplædər//ˈsteplædə/

نردبان کوچک (با پله های پهن - مثلا برای دسترسی به تاقچه ی بلند)، نردبان تاشو، نردبان دو تکه، نردبان متحرک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a ladder with flat steps instead of rungs, often having a hinged frame that opens to form a stable support.

جمله های نمونه

1. You practically needed a stepladder to get their autographs, and their sheer size and strength was intimidating and overwhelming.
[ترجمه گوگل]شما عملاً برای گرفتن امضای آنها به یک پله نیاز داشتید و اندازه و قدرت بسیار آنها ترسناک و طاقت فرسا بود
[ترجمه ترگمان]شما عملا به یک stepladder نیاز داشتید تا امضا امضا کنند، و اندازه و قدرت آن ها وحشتناک و سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I, whose family offer to bring the stepladder if I plan to point the skirting board?
[ترجمه گوگل]من، خانواده کی پیشنهاد می کنند که اگر بخواهم به تخته دامن اشاره کنم، نردبان را بیاورم؟
[ترجمه ترگمان]من که پیشنهاد خانوادگی رو دارم که از این stepladder استفاده کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Finally he unfolded a little stepladder and placed it convenient to the upper bunk.
[ترجمه گوگل]سرانجام نردبان کوچکی را باز کرد و آن را در طبقه بالایی قرار داد
[ترجمه ترگمان]سرانجام نردبان کوچکی را باز کرد و آن را راحت روی تخت بالایی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take the time to get a stepladder or stepstool.
[ترجمه گوگل]برای تهیه نردبان یا چارپایه وقت بگذارید
[ترجمه ترگمان]زمانی را صرف کنید که یک stepladder یا stepstool را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tell him to back down carefully. The stepladder is not steady.
[ترجمه گوگل]به او بگویید با احتیاط عقب نشینی کند نردبان ثابت نیست
[ترجمه ترگمان]بهش بگو با احتیاط پایین بیاد stepladder محکم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tall stepladder stood in front of an opening which the grille had covered.
[ترجمه گوگل]یک نردبان بلند جلوی دریچه ای که مشبک آن را پوشانده بود قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک نردبان بلند بلند جلوی دری ایستاده بود که توری روی آن را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bounding down the aircraft's stepladder, Bush's body language was effusive with Manmohan, who broke protocol to receive him at Delhi's Indira Gandhi International Airport late at night.
[ترجمه گوگل]با محدود کردن نردبان هواپیما، زبان بدن بوش با مانموهان که پروتکل پذیرش او را در اواخر شب در فرودگاه بین‌المللی ایندیرا گاندی دهلی شکست
[ترجمه ترگمان]در پایان شب، زبان بدنی بوش به طور پرشوری با مانموهان سینگ، که پروتکلی برای دریافت او در فرودگاه بین المللی ایندیرا گاندی در شب هنگام در دهلی بود، رو به رو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wood stepladder inspirated by japanese steps.
[ترجمه گوگل]نردبان چوبی با الهام از پله های ژاپنی
[ترجمه ترگمان]Wood stepladder از پله های ژاپنی پایین می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In GM's stepladder strategy, Buick was the so-called "doctor's car", a brand aimed at successful executives and community leaders who didn't want to be quite so flashy as the driver of a Cadillac.
[ترجمه گوگل]در استراتژی پلکانی جنرال موتورز، بیوک به اصطلاح «ماشین پزشک» بود، برندی که هدفش مدیران موفق و رهبران جامعه بود که نمی‌خواستند به‌عنوان راننده یک کادیلاک خیلی پر زرق و برق باشند
[ترجمه ترگمان]در استراتژی شرکت جنرال موتورز، بیوک به اصطلاح \"خودروی دکتر\" نامیده شد که هدف آن مدیران اجرایی و رهبران اجتماعی بود که نمی خواستند به اندازه راننده کادیلاک زرق و برقی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Keep a stepladder in the kitchen — if you've maximized your space, you'll need one for reaching the highest shelves.
[ترجمه گوگل]یک نردبان در آشپزخانه نگه دارید - اگر فضای خود را به حداکثر رسانده اید، برای رسیدن به بالاترین قفسه ها به یک نردبان نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]یکی از stepladder رو تو آشپزخونه نگه داری اگه فضا رو پر کردی، به یکی برای رسیدن به بالاترین قفسه احتیاج پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't reach the top shelf unless I use a stepladder.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به قفسه بالایی برسم مگر اینکه از نردبان استفاده کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم از نردبان بالا برم مگر اینکه از نردبان استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the next scene, Scottie tries to climb a stepladder.
[ترجمه گوگل]در صحنه بعدی، اسکاتی سعی می کند از یک پله بالا برود
[ترجمه ترگمان]در صحنه بعدی، Scottie تلاش می کند که از یک stepladder عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the landing he noticed a piece of paper lying on the floor between the stepladder and the wall.
[ترجمه گوگل]در هنگام فرود متوجه تکه کاغذی شد که روی زمین بین نردبان و دیوار افتاده بود
[ترجمه ترگمان]روی پاگرد یک تکه کاغذ افتاد که روی زمین بین نردبان و دیوار قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I went to the store room and found a stepladder.
[ترجمه گوگل]به اتاق فروشگاه رفتم و یک نردبان پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]رفتم دستشویی و یه stepladder پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two bags of cement were parked behind the fence, and a stepladder there, leading to the top.
[ترجمه گوگل]دو کیسه سیمان پشت نرده پارک شده بود و یک نردبان آنجا که به بالا می رفت
[ترجمه ترگمان]دو کیسه سیمان پشت نرده ها پارک شده بود و یک stepladder آنجا بود که به بالا منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] نردبان دو طرفه

انگلیسی به انگلیسی

• ladder with a hinged frame and flat steps instead of rungs
a stepladder is a ladder consisting of two sloping parts that are hinged together at the top so that it will stand up on its own.

پیشنهاد کاربران

بپرس