همون معنی back off رو میده یعنی "بزن به چاک"
لطفا معنیش را بفرمایید
کلمه step off دو تا معنی مهم می تونه داشته باشه:
✅یکی به معنی ( ( ترک کردن ) )
She was born on a boat in New Zealand, and has hardly stepped off one since.
✅و دیگری به معنی ( ( قدم نهادن ) )
she felt the difference as soon as she is stepped off the plane
✅یکی به معنی ( ( ترک کردن ) )
✅و دیگری به معنی ( ( قدم نهادن ) )
راه افتادن ، رفتن
پاتو بردار
فکر کنم پریدن هم معنا بده مثلا
I stepped off the bridge
از پل پریدم
از پل پریدم
پیاده شدن ( از وسایل نقلیه ی بزرگ مثل تراکتور و بیل مکانیکی و . . . )
از روی سطحی خارج شدن
He stepped off the sidewalk
از پیاده رو خارج شد
از پیاده رو خارج شد
بی ادبیه ولی میشه سیکتیر کن. . . ب قول امینم. step off bitch سیکتیر کن هرجایی
خارج شدن
برید عقب! یا اگه مفرد باشه: برو عقب!
بیخیال شو
ببخشید ولی میشه
صیک کن
صیک کن
قدم پایین گذاشتن از جایی
One of definition for step: a type of exercise that you do by stepping on and off a raised piece of equipment
شیرجه
قدم بر زمین گذاشتن
شیرجه به پایین
قدم پایین گذاشتن از جایی.
Step off that table before you fall and crack your head open!
I recognized her the moment she stepped off of the train
۲ ) دخالت نکن ( و نیز گاهی : شرت رو کم کن )
Step off, man, this is none of your business.
... [مشاهده متن کامل]
3 ) پا پس کشیدن، عقب نشینی ( از برنامه )
You all best to step off the project
l will be the last to step offآخرین نفرم که پا پس میکشم.
4 ) پا گذاشتن به ( با into )
Army stepped off the minefield
لشگر قدم به میدان مین گذاشت
۲ ) دخالت نکن ( و نیز گاهی : شرت رو کم کن )
... [مشاهده متن کامل]
3 ) پا پس کشیدن، عقب نشینی ( از برنامه )
l will be the last to step offآخرین نفرم که پا پس میکشم.
4 ) پا گذاشتن به ( با into )
لشگر قدم به میدان مین گذاشت
ترک کردن. تنها گذاشتن
شرررت کم. . . . .
قدم گذاشتن ، پا گذاشتن ، وارد شدن به
قدم گذاشت _ پا گذاشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)