stenographer

/steˈnəɡrəfər//stəˈnɒɡrəfə/

معنی: سریع القلم، تند نویس
معانی دیگر: تندنویس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is proficient in shorthand, esp. one whose job is to take dictation.

جمله های نمونه

1. The police stenographer recorded the man's confession word by word.
[ترجمه گوگل]تنوگراف پلیس اعترافات مرد را کلمه به کلمه ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس یک کلمه اعتراف به زبان مرد را ضبط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The stenographer was an old man with a rosette in his lapel.
[ترجمه گوگل]تننوگراف پیرمردی بود که گل رزتی در یقه اش داشت
[ترجمه ترگمان]شاهزاده پیر مرد پیری بود که یقه برگردان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Doyle smiled at the stenographer again as she glanced up.
[ترجمه گوگل]دویل در حالی که نگاهش را به بالا انداخت، دوباره به مرد تنگ‌نگار لبخند زد
[ترجمه ترگمان]دو یل، وقتی که سرش را بلند کرد، دوباره به وی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A stenographer was taking things down.
[ترجمه گوگل]یک تن نگار داشت چیزها را پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]A داشت کارها را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stenographer: Could you repeat that last part?
[ترجمه گوگل]تنوگراف: آیا می توانید آن قسمت آخر را تکرار کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اون قسمت آخر رو تکرار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nothing, answered the stenographer, moving away with a little smile.
[ترجمه گوگل]تننوگراف پاسخ داد هیچی، با لبخندی کوچک دور شد
[ترجمه ترگمان]کنت با لبخند کوچکی گفت: هیچ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He charged upon the desk of the stenographer.
[ترجمه گوگل]او روی میز تننوگراف سوار شد
[ترجمه ترگمان]او به یاد stenographer افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She works as a stenographer in the company.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تن نگار در این شرکت کار می کند
[ترجمه ترگمان]در این شرکت مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So you were fucking the court stenographer.
[ترجمه گوگل]پس تو داشتی لعنت به تن نگار دربار
[ترجمه ترگمان]خب، تو هم داشتی با هم حرف می زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are you a stenographer or typewriter?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک تنوگراف یا ماشین تحریر هستید؟
[ترجمه ترگمان]شما هم stenographer هستید، نه ماشین تحریر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stenographer: Your little girl wants to kiss you over the phone.
[ترجمه گوگل]تنگ‌نگار: دختر کوچک شما می‌خواهد شما را از طریق تلفن ببوسد
[ترجمه ترگمان]دختر کوچولوت میخواد پشت تلفن تو رو ببوسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A qualified stenographer is not necessarily a competent secretary.
[ترجمه گوگل]یک تن نگار واجد شرایط لزوماً منشی شایسته نیست
[ترجمه ترگمان]A واجد شرایط لزوما یک منشی با صلاحیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stenographer may be either a hotel employee or an employee of a concessionaire.
[ترجمه گوگل]تننوگراف ممکن است کارمند هتل یا کارمند یک صاحب امتیاز باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است که stenographer یا کارمند هتل باشند یا کارمند یک concessionaire
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The court stenographer registered the trial proceedings.
[ترجمه گوگل]تننوگراف دادگاه روند محاکمه را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه این دادرسی را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A court stenographer has to be able to take down more than 250 words a minute.
[ترجمه گوگل]یک تن نگار دربار باید بتواند بیش از 250 کلمه در دقیقه را حذف کند
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه باید بتواند بیش از ۲۵۰ کلمه در دقیقه یادداشت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سریع القلم (اسم)
skilful writer, stenographer

تند نویس (اسم)
stenographer, stenograph

انگلیسی به انگلیسی

• one who takes dictation in shorthand characters
a stenographer is a shorthand typist; used in american english.

پیشنهاد کاربران

گفتار نویس
کسی که با سرعت بالا گفته ها را می نویسد
قلم به دستور
دیکته نویس، قلم به مزد

بپرس