stench

/ˈstent͡ʃ//stent͡ʃ/

معنی: بوی بد، گند، بوی زننده، تعفن، دود یا بوی قوی
معانی دیگر: بوی گند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an unpleasant or foul odor; stink.
مترادف: reek, stink
متضاد: fragrance

- The stench nauseated him as he was shown through the filthy hospital ward.
[ترجمه گوگل] وقتی در بخش کثیف بیمارستان به او نشان داده می شد بوی تعفن باعث تهوع او شد
[ترجمه ترگمان] همان طور که از بخش بیمارستان کثیف بیمارستان به او نشان داده بود، بوی تعفن او را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The air was filled with the overpowering stench of decomposing vegetation.
[ترجمه گوگل]هوا مملو از بوی متعفن گیاهان در حال تجزیه بود
[ترجمه ترگمان]هوا آکنده از بوی متعفن گیاهان متعفن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The stench of the cellar filled my nostrils.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن سرداب مشامم را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]بوی گند سرداب مشامم را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I gagged on the stench of stale urine.
[ترجمه گوگل]از بوی تعفن ادرار کهنه شده بند کشیدم
[ترجمه ترگمان]بوی گند ادرار کهنه را حس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The stench of rotting meat made him gag.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن گوشت گندیده باعث تهوع او شد
[ترجمه ترگمان]بوی زننده گوشت فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stench of treachery hung in the air.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن خیانت در هوا معلق بود
[ترجمه ترگمان]بوی تعفن خیانت در هوا معلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For some time after the minister's resignation, the stench of scandal hung over the government.
[ترجمه گوگل]مدتی پس از استعفای وزیر، بوی بد رسوایی بر سر دولت پیچید
[ترجمه ترگمان]مدتی پس از استعفای وزیر، بوی تعفن رسوایی بر دولت سایه افکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a strong stench of dead bodies.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن شدید اجساد می آمد
[ترجمه ترگمان]بوی بدی از اجساد مرده به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stench from rotting food is stomach-churning.
[ترجمه گوگل]بوی بد ناشی از فاسد شدن غذا معده را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]بوی تعفن غذای فاسد معده ام به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The stench coming from the toilets was quite unspeakable.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن که از توالت ها می آمد کاملا غیرقابل توصیف بود
[ترجمه ترگمان]بوی گندی که از توالت ها وارد شده بود کاملا ناگفتنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sickening stench of rotting rubbish rose into the air.
[ترجمه گوگل]بوی ناخوشایند زباله های پوسیده به هوا بلند شد
[ترجمه ترگمان]بوی گندی که در حال پوسیدن بود به هوا برخاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stench of burning rubber was overpowering.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن لاستیک سوخته بود
[ترجمه ترگمان]بوی گند لاستیک سوخته به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The heat and stench of the converted barn was suddenly unbearable.
[ترجمه گوگل]گرما و بوی بد انبار تبدیل شده ناگهان غیر قابل تحمل شد
[ترجمه ترگمان]گرما و بوی گند طویله تبدیل به یک مرتبه غیرقابل تحمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The air chokes with the stench of petrochemicals.
[ترجمه گوگل]هوا از بوی تعفن پتروشیمی ها خفه می شود
[ترجمه ترگمان]هوا با بوی متعفن of خفه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And a sickening stench of stale alcohol and stale smoke and an awful smell from the lavatories.
[ترجمه گوگل]و بوی بدی از الکل کهنه و دود کهنه و بوی بدی از دستشویی ها
[ترجمه ترگمان]بوی تهوع آور الکل و بوی زننده بوی متعفن و بوی گندی که از مستراح به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بوی بد (اسم)
funk, fetor, malodor, stench, mephitis

گند (اسم)
infection, fetor, stench, stink

بوی زننده (اسم)
malodor, stench

تعفن (اسم)
putrefaction, stench, stink, putridity, rancidity

دود یا بوی قوی (اسم)
stench

انگلیسی به انگلیسی

• foul smell, stink
a stench is a strong, unpleasant smell.

پیشنهاد کاربران

بوی تعفن. بوی گند. گند
مثال:
a repellent stench
یک بوی تعفن مشمئز کننده و نفرت انگیز
بوی مشمئز کننده، بوی چندش آور، بوی تعفن
مثال؛
The stench coming from the garbage can was unbearable.
A person might say, “I had to leave the room because of the stench of the rotting food. ”
Another might complain, “The stench of the sewage was overwhelming in the hot summer sun. ”
بوی گند و تعفن
stench
Bad smell
بوی گند , بوی تعفن [stink]
# overpowering stench
# I held my nose against the stench
# The stench in the room was revolting
# The stench of rotting meat made him gag
مثالی از روزنامه"Iran Daily "چاپ23 تیر98 صفحه 3
Trump's raids and stench of fascism
حملات های ترامپ و بوی تعفن فاشیسم
بوی تعفن

بپرس