stemmed

/ˈstemd//stemd/

(معمولا در ترکیب) دارای ساقه یا پایه یا ستاک از نوعی بخصوص، دارای ساقه ی کنده شده، بی ساقه، بی ساقه stemmed cherries گیلاسهایی که ساقهی آنها را کندهاند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a stem.

- stemmed wine glasses
[ترجمه گوگل] لیوان های شراب ساقه دار
[ترجمه ترگمان] گیلاس های شراب را می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having the stem removed.

- stemmed berries
[ترجمه گوگل] توت های ساقه دار
[ترجمه ترگمان] میوه های stemmed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. stemmed cherries
گیلاس هایی که ساقه ی آنها را کنده اند

2. finally the bleeding stemmed
بالاخره خونریزی بند آمد.

3. The strawberries should be stemmed before they are tinned.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی ها را باید قبل از کنسرو کردن دم کرده باشند
[ترجمه ترگمان]The باید قبل از این که they شوند، ریشه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His headaches stemmed from vision problems.
[ترجمه گوگل]سردرد او ناشی از مشکلات بینایی بود
[ترجمه ترگمان]سردردش از مشکلات بینایی ریشه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their disagreement stemmed from a misunderstanding.
[ترجمه گوگل]اختلاف آنها ناشی از یک سوء تفاهم بود
[ترجمه ترگمان]مخالفت آن ها از یک سو تفاهم ریشه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of the companies' losses stemmed from redundancy costs.
[ترجمه گوگل]بیشتر زیان های شرکت ها ناشی از هزینه های مازاد کار است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خسارات شرکت ها ناشی از هزینه های افزونگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He knew their bitterness stemmed from the fact that he was in charge.
[ترجمه گوگل]او می‌دانست که تلخی آن‌ها از این نشأت می‌گیرد که او مسئول است
[ترجمه ترگمان]می دانست که bitterness از این واقعیت است که او مسئول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rose stemmed the flow, encouraged the ebb, and he allowed it to be that way.
[ترجمه گوگل]رز جریان را مهار کرد، جزر و مد را تشویق کرد، و او اجازه داد که اینطور باشد
[ترجمه ترگمان]رز از جریان طغیان کرد، جزر و مد را تشویق کرد و به آن اجازه داد که چنین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Part of Malthus's pessimism stemmed from the conviction that when population increased the price of labor would drop.
[ترجمه گوگل]بخشی از بدبینی مالتوس ناشی از این اعتقاد بود که با افزایش جمعیت، قیمت نیروی کار کاهش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]بخشی از بدبینی مالتوس از این اعتقاد سرچشمه می گرفت که زمانی که جمعیت افزایش می یافت، قیمت کارگر کاهش می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His initial reluctance stemmed partly from a statement he had made in November 1991 vowing never to accept the post.
[ترجمه گوگل]اکراه اولیه او تا حدی ناشی از بیانیه‌ای بود که در نوامبر 1991 داده بود و قول داده بود هرگز این پست را نپذیرد
[ترجمه ترگمان]بی میلی اولیه او تا حدی ناشی از بیانیه ای بود که او در نوامبر ۱۹۹۱ گرفته بود و عهد کرده بود که هرگز این پست را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Crucially, though, failure has stemmed from the harsh way in which some of the more valuable players have been treated.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیار مهم است که شکست ناشی از نحوه برخورد خشن با برخی از بازیکنان ارزشمندتر بوده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، شکست ناشی از روش خشنی است که در آن برخی از بازیکنان با ارزش بیشتری تحت درمان قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another element in the development of unreasonable expectations stemmed from the high commitment of the area training staff to the training program.
[ترجمه گوگل]عنصر دیگر در ایجاد انتظارات غیرمنطقی ناشی از تعهد بالای کارکنان آموزش منطقه به برنامه آموزشی بود
[ترجمه ترگمان]عنصر دیگر در توسعه انتظارات غیرمنطقی ناشی از تعهد بالای کارکنان آموزشی منطقه به برنامه آموزشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Much of the friction stemmed from a debate about which technology to use.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اصطکاک ها ناشی از بحث در مورد اینکه کدام فناوری باید استفاده شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر اصطکاک ناشی از بحثی است که در آن تکنولوژی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nearly all have stemmed from this small, poor village one mile outside the frontier town of Peshawar.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه از این روستای کوچک و فقیر در یک مایلی دورتر از شهر مرزی پیشاور سرچشمه گرفته اند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه آن ها از این روستای کوچک و فقیر یک مایل خارج از شهر مرزی پیشاور ریشه گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Part of its appeal stemmed from the Tom Bass fountain inset into its wall, a long thin crack in the stone.
[ترجمه گوگل]بخشی از جذابیت آن ناشی از فواره تام باس است که در دیوار آن قرار گرفته است، یک شکاف نازک طولانی در سنگ
[ترجمه ترگمان]قسمتی از جاذبه آن از دهانه فواره تام باس به دیوار آن، شکافی دراز و باریک در سنگ سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a stem, having a certain kind of stem; having the stem removed

پیشنهاد کاربران

- stemmed ( in adjectives ) =having one or more stems of the type mentioned, e. g. a long - stemmed rose.
stemmed
ناشی از
هم معنی originated
نشات گرفته
ریشه گرفته.

بپرس