stem from
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مثال:
Her problems stem from her difficult childhood.
مشکلات او از دوران کودکی سخت او نشات می گیرد.
مشکلات او از دوران کودکی سخت او نشات می گیرد.
نشات گرفته از
مشتق شدن از ، نشأت گرفتن از ، مأخوذ شدن از
به خاطره ، به دلیل، منشا/ریشه گرفتن از. . .
ناشی از چیزی بودن
حاصل از چیزی بودن
از چیزی نشأت گرفتن
حاصل از چیزی بودن
از چیزی نشأت گرفتن
برآمده از. . .
منشعب از. . .
متساعد از. . .
منشعب از. . .
متساعد از. . .
ریشه داشتن در، برخاستن از
منشا . . .
برگرفته از . . .
سرچشمه ی . . .
ناشی از . . .
نشات گرفته از . . .
ریشه گرفتن از . . .
از چیزی برآمدن
از روی چیزی . . .
از . . . است
برگرفته از . . .
سرچشمه ی . . .
ناشی از . . .
نشات گرفته از . . .
ریشه گرفتن از . . .
از چیزی برآمدن
از روی چیزی . . .
از . . . است
ناشی شدن، سرچشمه گرفتن
نشأت میگیرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)