معنی: بار کردن، خفت کردن، تنگ هم چیدن
معانی دیگر: (با جرثقیل کشتی را) بارگیری کردن، کالا در شکم کشتی وارد کردن، (در شکم کشتی) بار چینی کردن، (دکل جلو کشتی)، خمیده بودن، در انبار کشتی بار کردن، میله ای که نوک ان قلابی دارد وبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود، سیخک