1. Turn the steering wheel hard to the right.
[ترجمه گوگل]فرمان را به شدت به سمت راست بچرخانید
[ترجمه ترگمان]فرمان را به سختی به سمت راست برگردان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Keep both hands on the steering wheel at all times.
[ترجمه گوگل]هر دو دست را همیشه روی فرمان نگه دارید
[ترجمه ترگمان]در تمام مواقع هر دو دست را روی فرمان نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He snatched at the steering wheel but I pushed him away.
[ترجمه گوگل]از روی فرمان قاپید اما من او را هل دادم
[ترجمه ترگمان]او فرمان را قاپید، اما من او را هل دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The height of the steering wheel is adjustable.
5. I had the steering wheel on full lock .
[ترجمه گوگل]فرمان رو کاملا قفل کرده بودم
[ترجمه ترگمان]فرمان را کاملا قفل کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had to hunch over the steering wheel to see anything.
[ترجمه گوگل]برای دیدن هر چیزی باید روی فرمان قوز می کرد
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود فرمان را روی فرمان خم کند تا چیزی ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Turn the steering wheel as quickly as you can.
[ترجمه گوگل]تا جایی که می توانید فرمان را بچرخانید
[ترجمه ترگمان]فرمان را تا جایی که می توانید به سرعت بچرخانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Steve gripped the steering wheel tightly with both hands.
[ترجمه گوگل]استیو با هر دو دست فرمان را محکم گرفت
[ترجمه ترگمان]استیو با هر دو دستش فرمون را محکم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is also a new steering wheel with an energy absorbing rim to cushion the driver's head in the worst impacts.
[ترجمه گوگل]همچنین یک فرمان جدید با لبه جذب انرژی وجود دارد تا در بدترین ضربه ها از سر راننده محافظت کند
[ترجمه ترگمان]همچنین یک فرمان جدید فرمان با لبه جذب انرژی نیز وجود دارد تا سر راننده را در بدترین اثرات کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She relinquished her hold/grip on the steering wheel.
[ترجمه گوگل]او از دست گرفتن/دستگیری روی فرمان دست کشید
[ترجمه ترگمان]دستش را رها کرد و فرمان را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He downshifted and turned the steering wheel.
[ترجمه گوگل]دنده را پایین آورد و فرمان را چرخاند
[ترجمه ترگمان]او برگشت و فرمان را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His fingers curled tightly round the steering wheel.
[ترجمه گوگل]انگشتانش محکم دور فرمان چرخید
[ترجمه ترگمان]انگشتانش دور فرمان حلقه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He heaved on the steering wheel and swung the car into a side street.
[ترجمه گوگل]روی فرمان تکان داد و ماشین را به سمت خیابان فرعی برد
[ترجمه ترگمان]او فرمان را روی فرمان برداشت و اتومبیل را به سمت یک خیابان فرعی هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They found her slumped over the steering wheel.
[ترجمه گوگل]آنها او را در حالی که روی فرمان غلتیده بود یافتند
[ترجمه ترگمان]او را دیدند که روی فرمان خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The air bag in the steering wheel will protect the head and torso.
[ترجمه گوگل]کیسه هوا در فرمان از سر و تنه محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]کیف هوا در فرمان اتومبیل و نیم تنه را حفظ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید