steering

جمله های نمونه

1. power steering
(اتومبیل) فرمان هیدرولیک

2. the steering wheel is out of alignment
فرمان ماشین میزان نیست.

3. get ahold of the steering wheel firmly and don't be afraid
فرمان اتومبیل را محکم بگیر و نترس.

4. He was steering with only one hand.
[ترجمه علیزاده] او تنها با یک دست رانندگی می کرد
|
[ترجمه گوگل]فقط با یک دست فرمان می داد
[ترجمه ترگمان]او تنها یک دستش را هدایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Turn the steering wheel hard to the right.
[ترجمه گوگل]فرمان را به شدت به سمت راست بچرخانید
[ترجمه ترگمان]فرمان را به سختی به سمت راست برگردان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Keep both hands on the steering wheel at all times.
[ترجمه گوگل]هر دو دست را همیشه روی فرمان نگه دارید
[ترجمه ترگمان]در تمام مواقع هر دو دست را روی فرمان نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A new book is like a boat steering people from a narrow stream to a vast ocean of life. May you brave the wind and waves in the sea of knowledge.
[ترجمه گوگل]یک کتاب جدید مانند یک قایق است که مردم را از یک نهر باریک به اقیانوس وسیعی از زندگی هدایت می کند باد و موج در دریای معرفت را دلاور باد
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید مانند یک قایق است که مردم را از یک رودخانه باریک به سوی اقیانوس پهناور زندگی هدایت می کند شما می توانید در دریایی از دانش، باد و امواج را به خطر بیندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The skill is in steering a middle course between the two extremes.
[ترجمه گوگل]مهارت در هدایت یک مسیر میانی بین دو حالت افراطی است
[ترجمه ترگمان]مهارت در هدایت یک دوره میانی بین دو حد افراطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had the steering wheel on full lock .
[ترجمه گوگل]فرمان رو کاملا قفل کرده بودم
[ترجمه ترگمان]فرمان را کاملا قفل کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is something wrong with the steering.
[ترجمه گوگل]ایرادی در فرمان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فرمون یه مشکلی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had to hunch over the steering wheel to see anything.
[ترجمه گوگل]برای دیدن هر چیزی باید روی فرمان قوز می کرد
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود فرمان را روی فرمان خم کند تا چیزی ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This car's steering isn't very responsive.
[ترجمه گوگل]فرمان این ماشین خیلی پاسخگو نیست
[ترجمه ترگمان]این فرمان اتومبیل حساسیت چندانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The steering and braking are exactly what you want from a sporty car.
[ترجمه گوگل]فرمان و ترمز دقیقا همان چیزی است که از یک خودروی اسپرت می خواهید
[ترجمه ترگمان]فرمان و ترمز دقیقا همان چیزی هستند که شما از یک اتومبیل ورزشی می خواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There will be an economic steering committee with representatives of each of the republics.
[ترجمه گوگل]یک کمیته راهبری اقتصادی با نمایندگان هر یک از جمهوری ها تشکیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک کمیته راهبری اقتصادی با نمایندگان هر یک از این جمهوری وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car has power steering and a central locking system.
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای فرمان برقی و سیستم قفل مرکزی است
[ترجمه ترگمان]ماشین دارای فرمان اتومبیل و یک سیستم قفل مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تحقیق

انگلیسی به انگلیسی

• act of causing a vehicle to move in a particular direction (by means of a wheel, rudder, etc.)
the steering in a car or other vehicle is the mechanical parts of it which make it possible to steer.
a steering committee or a steering group is a group of people that manages the early stages of a project, in particular the order and priority of business.
see also steer.

پیشنهاد کاربران

فرمان پذیری ( در اغلب موارد برای خودرو )
steering ( n ) ( stɪrɪŋ ) =the machinery in a vehicle that you use to control the direction it goes in
steering
هدایت کردن
steering groups گروه های راهبردی
هدایتی
steering ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: راهبری
تعریف: اصطلاحی که به تسامح برای هرنوع تأثیر بر روی جهت حرکت آشفتگی جوّی که ناشی از ویژگی دیگری از جوّ است به کار می رود
فرمان اتومبیل
پیشرانه
هدایت، کنترل، اداره
فرمان گیری ، فرمان پذیری
رانش
هدایت پذیری

بپرس