steerable


راندنی، هدایت کردنی

جمله های نمونه

1. Use balloon ripstop on a 110-degree narrow Delta steerable kite, and you will soon discover why the spinnaker nylon is best.
[ترجمه گوگل]از ریپس استاپ بادکنکی روی بادبادک باریک 110 درجه دلتا استفاده کنید، و به زودی خواهید فهمید که چرا نایلون اسپینکر بهترین است
[ترجمه ترگمان]از بالن balloon در یک بادبادک narrow ۱۱۰ درجه سانتی گراد استفاده کنید، و به زودی متوجه خواهید شد که چرا نایلون بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taxying is easy using the steerable nose-wheel, with all four extremities and the nose fully visible through the bubble canopy.
[ترجمه گوگل]تاکسی با استفاده از چرخ دماغه قابل هدایت، با هر چهار انتهای و بینی کاملاً از طریق سایبان حبابی قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]taxying با استفاده از بینی steerable با هر چهار دست و بینی که کاملا قابل رویت است از طریق سایبان حباب به راحتی قابل مشاهده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tail-wheel was not retractable, but could be steerable as an option.
[ترجمه گوگل]چرخ دم قابل جمع شدن نبود، اما به عنوان یک گزینه قابل هدایت بود
[ترجمه ترگمان]چرخ - دم قابل جمع شدن نبود، اما می توانست به عنوان یک گزینه انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. During drilling horizontal well, usually adopt geometry steerable drilling technology to increase the penetration rate of borehole track in oil reservoir.
[ترجمه گوگل]در حین حفاری چاه افقی، معمولاً از فناوری حفاری قابل هدایت هندسی برای افزایش نرخ نفوذ مسیر گمانه در مخزن نفت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در طی حفاری چاه افقی، معمولا از تکنولوژی حفاری steerable استفاده می شود تا میزان نفوذ شیار گمانه در مخزن نفت افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Steerable filters are a class of filter banks that can implement oriented filtering, and they have less computation quantity than usual oriented filters and can obtain omni-oriented filtering.
[ترجمه گوگل]فیلترهای قابل هدایت دسته‌ای از بانک‌های فیلتر هستند که می‌توانند فیلتر جهت‌دار را پیاده‌سازی کنند، و مقدار محاسباتی کمتری نسبت به فیلترهای جهت‌دار معمولی دارند و می‌توانند فیلتر omni-oriented را بدست آورند
[ترجمه ترگمان]فیلترهای steerable طبقه ای از بانک های فیلتر هستند که می توانند فیلتر oriented را اجرا کنند، و مقدار محاسباتی کمتری نسبت به فیلترهای معمولی دارند و می توانند فیلتر omni گرا را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Karoo Array Telescope (KAT- consists of seven steerable dishes, each 12 metres across.
[ترجمه گوگل]تلسکوپ آرایه کارو (KAT- شامل هفت بشقاب قابل هدایت است که هر کدام 12 متر عرض دارند
[ترجمه ترگمان]تلسکوپ آرایه Karoo (KAT)متشکل از هفت غذای steerable است که هر کدام ۱۲ متر طول دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beam steerable 4_slots leaky wave antenna (LWA)array is presented for wireless communications.
[ترجمه گوگل]آرایه آنتن موج نشتی (LWA) 4_slots هدایت پرتو برای ارتباطات بی سیم ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]اشعه steerable ۴ slots در آرایه آنتن (LWA)برای ارتباطات بی سیم ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Consequently, the steerable wheel does not have to be positioned at a specific angle.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، لازم نیست چرخ فرمان در یک زاویه خاص قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه چرخ steerable باید در یک زاویه مشخص قرار داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. LOG operator and filter scales of steerable filters were actively ascertained in the defect areas so that the two types of defects could be segmented.
[ترجمه گوگل]عملگر LOG و مقیاس فیلتر فیلترهای قابل هدایت به طور فعال در مناطق نقص مشخص شد تا بتوان این دو نوع نقص را تقسیم بندی کرد
[ترجمه ترگمان]عملگر log و مقیاس های فیلتر فیلترهای steerable به طور فعال در نواحی معیوب به طور فعال مشخص شدند به طوری که دو نوع نقص را می توان تقسیم بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The working principle of the controllable eccentralizer rotary steerable drilling tool is presented.
[ترجمه گوگل]اصل کار ابزار حفاری چرخشی هدایت شونده خارج از مرکز قابل کنترل ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]اصل کار ابزار حفاری controllable چرخشی steerable rotary ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nosewheel is steerable, with direct linkage to the rudder pedals for very effective and responsive ground handling and tight turns.
[ترجمه گوگل]چرخ دماغه قابل هدایت است، با اتصال مستقیم به پدال های سکان برای هندلینگ زمینی بسیار موثر و پاسخگو و پیچ های محکم
[ترجمه ترگمان]The steerable است، با اتصال مستقیم به پدال های سکان برای کنترل زمین بسیار موثر و واکنشی و پیچ دادن محکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For paragliders it is possible to use round steerable parachutes, providing a glide of less than 1 if the paraglider is released.
[ترجمه گوگل]برای پاراگلایدرها می توان از چترهای گرد هدایت شونده استفاده کرد که در صورت رها شدن پاراگلایدر، امکان سر خوردن کمتر از 1 را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]برای paragliders این امکان وجود دارد که در صورت آزاد شدن the، از گرد parachutes steerable استفاده کنید و عرض عرض کم تر از ۱ را فراهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Army is supporting research on steerable plasma antenna arrays in which a radar transmitter-receiver is ringed by plasma antenna reflectors.
[ترجمه گوگل]ارتش از تحقیقات بر روی آرایه های آنتن پلاسما قابل هدایت پشتیبانی می کند که در آن فرستنده-گیرنده رادار توسط بازتابنده های آنتن پلاسما حلقه زده می شود
[ترجمه ترگمان]ارتش از تحقیقات در مورد آرایه های آنتنی که در آن یک فرستنده - گیرنده رادار توسط reflectors آنتن پلاسما احاطه شده است پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The direct linkage steerable nosewheel, plus differential braking, provide remarkably precise ground handling and steering.
[ترجمه گوگل]چرخ دماغه قابل هدایت با اتصال مستقیم، به علاوه ترمز دیفرانسیل، هندلینگ و فرمان روی زمین بسیار دقیق است
[ترجمه ترگمان]اتصال مستقیم steerable nosewheel، به علاوه ترمز تفاضلی، جابجایی زمین بسیار دقیق و فرمان را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being steered, guidable, directable

پیشنهاد کاربران

بپرس