1. The trail began to steepen near the top of the hill.
[ترجمه گوگل]مسیر در نزدیکی بالای تپه شروع به شیب دار شدن کرد
[ترجمه ترگمان]جاده از بالای تپه شروع به خزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The road steepened and then levelled out suddenly.
[ترجمه گوگل]جاده شیب دار شد و بعد ناگهان صاف شد
[ترجمه ترگمان]جاده steepened و سپس ناگهان خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The path steepens as you climb the hillside.
[ترجمه گوگل]با بالا رفتن از دامنه تپه، مسیر شیب دار می شود
[ترجمه ترگمان]مسیری که از دامنه کوه بالا می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our costs have steepened since we began this project.
[ترجمه گوگل]از زمانی که این پروژه را شروع کردیم، هزینه های ما افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]هزینه های ما از زمانی آغاز شده است که ما این پروژه را آغاز کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The valley of the White Kielder Burn steepened again as I trudged north, its curves tightening.
[ترجمه گوگل]دره وایت کیلدر برن وقتی به سمت شمال رفتم دوباره شیبدار شد و انحناهایش سفت شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت شمال حرکت می کردم، دره the White دوباره به آتش کشیده شد و curves سفت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Killion steepened his dive and began picking his targets.
[ترجمه گوگل]کیلیون شیرجه خود را شیب داد و شروع به برداشتن اهداف خود کرد
[ترجمه ترگمان]سپس دوباره شیرجه زد و هدف خود را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As his dive steepened he felt the speed pick up again; there was still life in the controls, somewhere.
[ترجمه گوگل]با شیب شیرجه او احساس کرد که سرعت دوباره بالا می رود هنوز زندگی در کنترل ها وجود داشت، جایی
[ترجمه ترگمان]همان طور که به پایین شیرجه می رفت احساس می کرد که سرعت دوباره بلند می شود؛ هنوز زندگی در کنترل، جایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Eventually the rock steepens and turns blocky.
[ترجمه گوگل]در نهایت سنگ شیب دار می شود و تبدیل به بلوک می شود
[ترجمه ترگمان]بالاخره سنگ به زمین افتاد و به قالب یک مرد قالب تهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The glider should not be steepened up or levelled out immediately after leaving the ground.
[ترجمه گوگل]گلایدر را نباید بلافاصله پس از خروج از زمین شیب دار یا صاف کرد
[ترجمه ترگمان]گلایدر نباید بلافاصله پس از ترک زمین پرتاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The valley sides steepened into a fjord-like inlet.
[ترجمه گوگل]طرفین دره به ورودی آبدره مانندی منتهی می شد
[ترجمه ترگمان]دره ای این دره به ورودی fjord شبیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Addition of successively higher odd harmonics steepens the wings and reduces the amplitude of the fluctuations in between.
[ترجمه گوگل]افزودن هارمونیکهای فرد متوالی بالاتر، بالها را تندتر میکند و دامنه نوسانات بین آنها را کاهش میدهد
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن harmonics عجیب و غریب به ترتیب wings بال را کاهش می دهد و دامنه نوسانات بین آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Widespread reactions of this sort could steepen its dive.
[ترجمه گوگل]واکنش های گسترده ای از این نوع می تواند شیرجه آن را تندتر کند
[ترجمه ترگمان]واکنش های گسترده از این نوع ممکن است باعث سقوط آن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We expect yield curves to steepen significantly over the medium term.
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که منحنی های بازده در میان مدت به میزان قابل توجهی افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که منحنی های تسلیم به طور قابل توجهی در طول دوره متوسط به steepen برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then the effect is to steepen the flanks of the pulse spectrum.
[ترجمه گوگل]سپس اثر این است که طرفین طیف پالس را شیب دار کنیم
[ترجمه ترگمان]سپس تاثیر آن to کردن پهلوهای طیف پالس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. After a few seconds the attitude should be allowed to steepen up gradually and smoothly until the full climbing angle is reached.
[ترجمه گوگل]پس از چند ثانیه باید اجازه داد که نگرش به تدریج و به آرامی شیب دار شود تا به زاویه کامل صعود برسد
[ترجمه ترگمان]پس از چند ثانیه نگرش باید به تدریج و به آرامی افزایش یابد تا زاویه صعود کامل حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید