steeped

/stipt//stiːpt/

جمله های نمونه

1. steeped coffee
قهوه ی دم کرده

2. the room was steeped in sunshine
اتاق غرق در نور آفتاب بود.

3. before going to china, he steeped himself in that country's history
پیش از مسافرت به چین خود را از تاریخ آن کشور اشباع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• if a place or person is steeped in a quality or characteristic, they are deeply influenced by it.

پیشنهاد کاربران

معمولاً با حرف اضافه in در جمله می آید و به معانی زیر ترجمه می شود:
سرشار از؛ پر از؛ غرق در؛ آکنده و لبریز از
برای نمونه:
Akbar was steeped in grirf, and burst into tears
اکبر غرق در غصه بود و زد زیر گریه.
سرشار از
غرق در
غرق شده
مثال:
A beginning steeped in both privilege and prospects which had led to an end as sudden and complete as the progress had been glittering.
Dobbs, Michael THE TOUCH OF INNOCENTS ( 2003 )

...
[مشاهده متن کامل]

`Isn't the law steeped in the rights of people who want to discover their origins, their true parents?
Sara MacDonald SEA MUSIC ( 2003 )

اشباع شده ، سرشار
قهوه ی غلیظ Steeped coffee
سرشار، غرق در، غوطه ور
سرشار از ٬ غرق در

بپرس