steamroller

/ˈstiːmroʊlə//ˈstiːmrəʊlə/

معنی: جادهصاف کن دارای نیروی بخار، خرد کردن، باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
معانی دیگر: (تداعی منفی) نیروی سرکوبگر، نیروی خرد کننده، سرکوب کردن، از سر راه برداشتن، منکوب کردن، به زور انجام دادن (steamroll هم می گویند)، جاده صاف کن بخاری، غلتک بزرگ (که با بخار کار می کند)، غلتک زدن، (با جاده صاف کن) هموار کردن، له کردن، در هم کوبنده، جاده صاف کن، جاده کوب، غلتک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vehicle with a massive roller, used esp. in road construction for smoothing, crushing, and the like.

(2) تعریف: any force or influence that overpowers opposition.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: steamrollers, steamrollering, steamrollered
(1) تعریف: to use a steamroller on.

(2) تعریف: to suppress or defeat by overwhelming power; crush.
صفت ( adjective )
مشتقات: steamroll (v.)
• : تعریف: resembling a steamroller in action; devastatingly forceful.

جمله های نمونه

1. steamroller somebody into doing something
به اجبار کسی را ناچار به انجام کاری کردن.

2. to steamroller the opposition
مخالفان را سرکوب کردن

3. the governmental steamroller had denied everyone the right to criticize
نیروی سرکوبگر دولت اجازه ی انتقاد را از همه سلب کرده بود.

4. Some workmen arrived today with a steamroller.
[ترجمه گوگل]برخی از کارگران امروز با یک غلتک بخار وارد شدند
[ترجمه ترگمان] بعضی از کارگرها امروز با جاده صاف کن رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They could simply steamroller all opposition.
[ترجمه گوگل]آنها به سادگی می‌توانستند تمام مخالفان را زیر پا بگذارند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند به سادگی تمام مخالفان را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The steamroller had hit a bump, but for the time being it was back on course.
[ترجمه گوگل]غلتک بخار به یک دست انداز برخورد کرده بود، اما فعلاً به مسیر خود بازگشته بود
[ترجمه ترگمان]جاده صاف و مرتب بود، اما برای مدتی دوباره به عقب برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A steamroller could yet restore the reputation of economic theory.
[ترجمه گوگل]یک غلتک بخار هنوز می تواند اعتبار نظریه اقتصادی را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]A هنوز می توانست شهرت تیوری اقتصادی را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then it becomes a steamroller that flattens the opposition until the next election.
[ترجمه گوگل]سپس تبدیل به یک غلتک بخار می شود که مخالفان را تا انتخابات بعدی صاف می کند
[ترجمه ترگمان]سپس تبدیل به a می شود که مخالفان را تا انتخابات بعدی رده بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The steamroller levelled off the gravel roadbed and then the concrete was poured.
[ترجمه گوگل]غلتک بخار از بستر سنگ ریزه جاده صاف شد و سپس بتن ریخته شد
[ترجمه ترگمان]جاده صاف کن کن روی جاده شنی را خاموش کرد و سپس بتون روی زمین ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The steamroller leveled out the gravel roadbed and then the concrete was poured.
[ترجمه گوگل]غلتک بخار بستر جاده را صاف کرد و سپس بتن ریخته شد
[ترجمه ترگمان]جاده صاف روی آسفالت جاده پیش رفت و بعد بتون روی زمین ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some workmen arrived today with steamroller.
[ترجمه گوگل]برخی از کارگران امروز با غلتک بخار وارد شدند
[ترجمه ترگمان] بعضی از کارگرها امروز با جاده صاف کن رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new teacher tends to steamroller.
[ترجمه گوگل]معلم جدید به غلتک بخار گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]معلم جدید به steamroller تمایل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pharma - layoffs steamroller could be headed for Wyeth.
[ترجمه گوگل]غلتک بخار داروسازی - اخراج ها می تواند به سمت وایت حرکت کند
[ترجمه ترگمان] جاده صاف کن کن، جاده صاف کن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاده صاف کن دارای نیروی بخار (اسم)
steamroller

خرد کردن (فعل)
abate, diminish, mitigate, grind, squelch, minify, smash, chop, reduce, decrease, lessen, exterminate, eliminate, narrow, hash, fragment, fritter, annihilate, extenuate, shatter, shiver, crash, de-escalate, break to pieces, disintegrate, mash, comminute, mince, mangle, cut down, fragmentize, demolish, hack, fractionalize, pestle, steamroller

باجاده صاف کن جاده را صاف کردن (فعل)
steamroller

انگلیسی به انگلیسی

• large vehicle used to smooth and flatten road surfaces
flatten and smooth with a steamroller; crush, suppress
a steamroller is a large, heavy vehicle with wide solid wheels which is used to flatten road surfaces.
if you steamroller someone, you force them to do something that they do not want to do by using your power or by putting a lot of pressure on them.

پیشنهاد کاربران

informal: a person who forces other people to agree with them and prevents any opposition
a vehicle that moves forward on a large, heavy wheel in order to make a road surface flat
نیروی سرکوبگر
با خاک یکسان کردن، نابود کردن، شکست دادن ( مسابقات ) ، در هم شکستن ( مسابقات )
ماشینی که غلتک دارد و آسفالت جاده رو صاف میکنه.

بپرس