1. Accuracy and steadiness under pressure are more important than the ability to produce the odd unplayable ball.
[ترجمه گوگل]دقت و ثبات تحت فشار مهمتر از توانایی تولید توپ غیرقابل بازی عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]دقت و ثبات تحت فشار از توانایی تولید توپ غیر عادی مهم تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دقت و ثبات تحت فشار از توانایی تولید توپ غیر عادی مهم تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Making our enterprise become to the steadiness, vigour, strongest and bigness.
[ترجمه گوگل]تبدیل شرکت ما به پایداری، نشاط، قوی ترین و بزرگی
[ترجمه ترگمان]عزم و اراده ما به ثبات، قدرت، قوی ترین و به درشتی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عزم و اراده ما به ثبات، قدرت، قوی ترین و به درشتی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Steadiness and firmness were the most outstanding characters of Zhang Jian.
[ترجمه گوگل]استواری و استواری برجسته ترین شخصیت های ژانگ جیان بودند
[ترجمه ترگمان]Steadiness و سفتی، برجسته ترین شخصیت های ژانگ Jian بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Steadiness و سفتی، برجسته ترین شخصیت های ژانگ Jian بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That reverse journey begins with the steadiness and forthrightness we apply in our meditation. Here we become familiar with bravery free of deception—no hidden corners in our mind or our life.
[ترجمه گوگل]آن سفر معکوس با ثبات و صراحتی که در مدیتیشن خود اعمال می کنیم آغاز می شود در اینجا ما با شجاعت عاری از فریب آشنا می شویم - هیچ گوشه پنهانی در ذهن یا زندگی ما وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این سفر معکوس با ثبات و forthrightness شروع می شود که ما در تفکر خود به کار می بریم در اینجا ما با شجاعت عاری از فریبکاری آشنا می شویم - هیچ گوشه مخفی در ذهن و یا زندگی ما وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سفر معکوس با ثبات و forthrightness شروع می شود که ما در تفکر خود به کار می بریم در اینجا ما با شجاعت عاری از فریبکاری آشنا می شویم - هیچ گوشه مخفی در ذهن و یا زندگی ما وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This paper studied emphatically the heat steadiness of naphthaline and compatibility of naphthaline with carbon steel.
[ترجمه گوگل]این مقاله پایداری حرارتی نفتالین و سازگاری نفتالین با فولاد کربنی را به طور جدی مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، ثبات حرارتی of و سازگاری of با فولاد کربنی را مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله، ثبات حرارتی of و سازگاری of با فولاد کربنی را مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Statesmen prize steadiness and reliability in a partner.
[ترجمه گوگل]دولتمردان ثبات و قابلیت اطمینان را در یک شریک قائل هستند
[ترجمه ترگمان]ثبات و ثبات جایزه در یک شریک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ثبات و ثبات جایزه در یک شریک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He trusted her clear steadiness that she would do what she said.
[ترجمه گوگل]او به ثبات واضح او اطمینان داشت که آنچه را که می گوید انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که او می تواند کاری را که گفته بود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که او می تواند کاری را که گفته بود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Under those conditions he observed steadiness and to rank them.
[ترجمه گوگل]در آن شرایط او ثبات و درجه بندی آنها را رعایت کرد
[ترجمه ترگمان]زیر آن شرایط ثبات و ثبات را رعایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زیر آن شرایط ثبات و ثبات را رعایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wilson then proposed that hot spots all over the globe possessed this same steadiness.
[ترجمه گوگل]سپس ویلسون پیشنهاد کرد که نقاط داغ در سرتاسر جهان همین ثبات را دارند
[ترجمه ترگمان]سپس ویل سن پیشنهاد کرد که همه جای کره زمین همین ثبات و ثبات را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس ویل سن پیشنهاد کرد که همه جای کره زمین همین ثبات و ثبات را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was within him, she believed, a central core of steadiness that would save him from courting disaster.
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که در درون او یک هسته مرکزی ثبات وجود دارد که او را از مصیبتی نجات می دهد
[ترجمه ترگمان]روت باور داشت که در درونش یک هسته مرکزی ثبات وجود دارد که او را از دست دادن به فاجعه نجات خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روت باور داشت که در درونش یک هسته مرکزی ثبات وجود دارد که او را از دست دادن به فاجعه نجات خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Flavour of the past touches my soul, because that represents the broadness and steadiness of history.
[ترجمه گوگل]طعم گذشته روح من را لمس می کند، زیرا این نشان دهنده وسعت و استواری تاریخ است
[ترجمه ترگمان]Flavour گذشته جان مرا لمس می کند، زیرا این نشان دهنده ثبات و ثبات تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Flavour گذشته جان مرا لمس می کند، زیرا این نشان دهنده ثبات و ثبات تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As the lamp house of high precision laser and auto collimation theodolite, the semiconductor laser is needed to solve the key problems:the safe application and the outputting power holding steadiness.
[ترجمه گوگل]به عنوان خانه لامپ از لیزر با دقت بالا و تئودولیت تنظیم خودکار، لیزر نیمه هادی برای حل مشکلات کلیدی مورد نیاز است: کاربرد ایمن و پایداری نگه داشتن توان خروجی
[ترجمه ترگمان]به عنوان خانه لامپ لیزری با دقت بالا و collimation اتوماتیک theodolite، لیزر نیمه هادی برای حل مشکلات کلیدی مورد نیاز است: کاربرد ایمن و ثبات نگه داشتن قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان خانه لامپ لیزری با دقت بالا و collimation اتوماتیک theodolite، لیزر نیمه هادی برای حل مشکلات کلیدی مورد نیاز است: کاربرد ایمن و ثبات نگه داشتن قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It can cultivate effectively many excellent moral characters and mental qualities such as assiduity, tenaciousness, steadiness, determination, bravery, deploitation and enterprising.
[ترجمه گوگل]می تواند به طور مؤثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و ویژگی های ذهنی مانند پشتکار، سرسختی، استواری، عزم، شجاعت، بهره برداری و کارآفرینی را پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به طور موثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و کیفیات ذهنی مانند پشت کار، ثبات، ثبات، عزم، شجاعت، شجاعت، شجاعت و enterprising را پرورش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به طور موثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و کیفیات ذهنی مانند پشت کار، ثبات، ثبات، عزم، شجاعت، شجاعت، شجاعت و enterprising را پرورش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In order to manifest the simple and elegant Chinese type style the simplicity and the steadiness, the tone take the white and peaceful pomelo color's red as a main tuning.
[ترجمه گوگل]به منظور تجلی سبک چینی ساده و شیک، سادگی و استواری، تن رنگ قرمز سفید و صلح آمیز پوملو را به عنوان کوک اصلی در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]به منظور نشان دادن سبک ساده و ظریف چین، سادگی و ثبات، رنگ، رنگ سفید و آرام pomelo را به عنوان تنظیم کننده اصلی مد نظر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور نشان دادن سبک ساده و ظریف چین، سادگی و ثبات، رنگ، رنگ سفید و آرام pomelo را به عنوان تنظیم کننده اصلی مد نظر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید