از چیزی دوری کردن ( به خاطر اینکه احتمال میدی اون چیز باعث مشکل می شود )از چشم کسی دور ماندنTake care to avoid of sth or sb. I stay clear of him without fail.Avoidپرهیز کاریمصون ماندن، احتر از کردنTake care to avoid sth or sb , because it or they may cause problems .برحذر بودن از چیزی یا کسی( اصطلاح ) از ( کسی یا چیزی ) دوری کردن، احتراز کردن. - - > Steer clear of, Stay clear of+ عکس و لینک